کلمه جو
صفحه اصلی

ضرغام


مترادف ضرغام : اسد، شیر، صفدر، ضیغم، بهادر، بی باک، دلاور، شجاع

برابر پارسی : دلاور، دلیر، شیراوژن

فارسی به انگلیسی

lion, masculine proper name

فرهنگ اسم ها

(تلفظ: zarqām) (عربی ، ضِرغام) (در قدیم) شیر درنده ؛ (به مجاز) پهلوان دلاور .


اسم: ضرغام (پسر) (عربی) (تاریخی و کهن، طبیعت) (تلفظ: zarqām) (فارسی: ضَرغام) (انگلیسی: zargham)
معنی: شیر درنده، ( به مجاز ) پهلوان، دلاور، ( به مجاز ) پهلوان دلاور، ( عربی، ضِرغام ) ( در قدیم ) شیر درنده

مترادف و متضاد

۱. اسد، شیر، صفدر، ضیغم
۲. بهادر، بیباک، دلاور، شجاع


فرهنگ فارسی

شیردرنده، مرددلاور، شجاع، قوی
( اسم ) ۱ - شیر ( بیشه ) شیر درنده اسد . ۲ - دلاور شجاع جمع : ضراغم . توضیح این کلمه در لغت عرب بکسر اول آمده .

فرهنگ معین

(ضَ ) [ ع . ] (اِ. )= ضرغم : ۱ - شیر درنده . ۲ - دلاور، شجاع .

لغت نامه دهخدا

ضرغام. [ ض ِ ] ( ع اِ ) شیر بیشه. ضرغامة. ( منتهی الارب ). شیر. ( بحر الجواهر ) ( مهذب الاسماء ) ( دهار ). شیردرنده. ( منتخب اللغات ). اسد. ج ، ضراغم :
ارجو که مردی شود مبارز
کز پیل نندیشد و ز ضرغام.
فرخی.
وگر نشاط شکار آیدت روا باشد
که با منست بهر بیشه ای کنون ضرغام.
مسعودسعد.
جائی که بأس حسام و صولت بهرام و سورت ضرغام روی نمود، بخوادع کلام و روادع ملام التفاتی نرود. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 288 ).

فرهنگ عمید

۱. شیر درنده.
۲. [مجاز] دلاور، شجاع.
۳. [مجاز] قوی.

جدول کلمات

شیر درنده, مرد دلاور

پیشنهاد کاربران

قوی
شیر

قوی شجاع پرهیبت

قوی


کلمات دیگر: