کلمه جو
صفحه اصلی

زنبق


برابر پارسی : زنبک، سوسن

فارسی به انگلیسی

iris, socket of a candlestick, sconce, lily

socket of a candlestick, sconce, iris, lily


فارسی به عربی

زنبق , علم

عربی به فارسی

سوسن سفيد , زنبق , زنبق رشتي , لا له , گل لا له


فرهنگ اسم ها

اسم: زنبق (دختر) (فارسی)
معنی: گلی درشت به رنگهای بنفش، سفید، یا زرد

مترادف و متضاد

lily (اسم)
سوسن سفید، زنبق، سوسن، زنبق رشتی

flag (اسم)
پرچم، بیرق، علم، سنگ فرش، زنبق، برگ شمشیری، جاده سنگ فرش، دم انبوه و پشمالوی سگ

gladiola (اسم)
زنبق، زنبقی ها، گلایول

فرهنگ فارسی

سوسن، سوسن آزاد، گیاهی پایا، گلهایش درشت ومعطر
( اسم ) گیاهی است پایا از راسته تک لپه ییها جزو گروهی که جام و کاسه رنگین دارند و سر دسته تیره زنبقها میباشد . این گیاه دارای ساقه زیر زمینی نشاسته دار و گلهای رنگین معطر است ساقه اش ساده و بسیار کم منشعب میشود . برگهایش بدون دمبرگ و شبیه شمشیر و شمشیر و مانند غلافی ساقه را در بر گرفته گلهای زنبق به رنگ آبی یا بنفش اند و برخی گونه ها هم دارای رنگ زرد میباشد . یا تیره رنبق گیاهانی علفی و پایا از راسته تک لپه ییها جزو گروه جام و کاسه رنگین که همگی دارای تکمه یا پیاز و یا ساقه زیر زمینی هستند و برگهایشان بدون دمبرگ و تعداد کاسبرگها و گلبرگها ۳ پرچمها نیز ۳ عددند که در مقابل کاسبرگها قرار گرفته اند و تخمدان آنها نیز سه قسمتی است زنبقیها . یا زنبق رشتی سوسن . یا زنبق زرد گونه ای زنبق که دارای گلهایی درشت و زرد رنگ و بی بو است . سیاف بر بیت . یا زنبق یعقوبی نرگس یعقوبی .
ناحیه ایست به بصره بر جانب فرات و دجله در نصر .

سرده‌ای از زنبقیانِ علفی چندساله با 200 تا 300 گونه و ساقه‌های زیرزمینی و گل‌های زیبا که در نواحی معتدلۀ نیمکرۀ شمالی پراکنده‌اند


فرهنگ معین

(زَ بَ ) (اِ. ) گیاهی است پایا از راستة تک لپه ای ها جزو گروهی که جام و کاسة رنگین دارند و سردستة زنبقی ها می باشند. این گیاه دارای ساقة زیرزمینی نشاسته دار و گل های رنگین معطر است .

لغت نامه دهخدا

زنبق. [ زَم ْ ب َ ] ( ع اِ ) روغن یاسمین که به هندی چنبیلی است در دوم گرم و در اول خشک. ملطف و ملین و مقوی اعضا و طلای آن جهت رفع قشعریره و سردی دماغ و اعضای مفاصل نافع. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ). روغن یاسمین. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) :
ز مار مهره برآری ز ابر مروارید
ز گاو عنبر سار از یاسمن زنبق.
انوری.
|| گل سوسن آزاد. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). گیاهی که گل آن خوشبوی است و طول گیاه آن به اندازه یک چوبدستی است... واحد آن زنبقة. ( از اقرب الموارد ) .گلی است سپید که اندرون گل وی سه خاسک زرد باشد و قد آن شاخ که گل دارد یک گز باشد و زیاده نیز باشد و کوتاه تر نیز باشد و به هر شاخ چهار و پنج و شش و تا ده گل زیادت نیز بود. بوی عظیم خوش دارد و برگ که براین شاخ بود مانند برگ مورد و از وی درازتر بود. ( اختیارات بدیعی ). گلی است که در اندرون وی دو سه شاخک زرد می باشد. ( بحر الجواهر ). سوسن سپید. ( ریاض الادویه ). از ریاحین معروف است و به فارسی سوسن آزاد نامند، ولی غیر این سوسن ابیض و غیر یاسمین است و در سوسن مذکور می شود. اشتباه عظیمی در آن کرده اند... ( تحفه ٔحکیم مؤمن ). دزی در ذیل قوامیس عرب آرد:... در دمشق این نام به سوسن وحشی اطلاق می شد، ولی این معنی نارسا است ، زیرا در حقیقت این یاسمن سفید است. ( از دزی ج 1 ص 605 )... گیاهی است پایا از راسته تک لپه ای ها، جزو گروهی که جام و کاسه رنگین دارند و سردسته تیره زنبقیها می باشد. این گیاه دارای ساقه زیر زمینی نشاسته دار و گلهای رنگین معطر است. ساقه اش ساده وبسیار کم منشعب می شود. برگهایش بدون دمبرگ و شبیه شمشیر و مانند غلافی ساقه را در بر گرفته اند. گلهای زنبق برنگ آبی یا بنفش اند و برخی گونه ها هم دارای گلهای زرد می باشند. ( فرهنگ فارسی معین ). این کلمه در فلاحتنامه ای که به زمان غازان خان نوشته شده آمده است. درذیل شرح یاسمین گوید: پیش از این که در این ملک ( آذربایجان ) گل زنبق نبود، گل زرد و سفید و گل یاسمین سفید را در روغن می پروردند و بعوض گل زنبق استعمال می کردند و گل زنبق در مصر بود، بعد از آن به شام آوردند تا به این ولایتها مشهور شد - انتهی. لیکن نمیدانم آیا مراد صاحب فلاحتنامه همین زنبق امروزین یعنی ایریس ژرمانیکا است یا چیز دیگر. چه زنبق امروزین هرچند عطر کمی دارد مشکل است ازآن در قدیم عطرهای قوی گرفته باشند . ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). گل او ( گل زنبق ) خوشبوی ترین گلها است. ( نزهة القلوب ). رجوع به تحفه حکیم مؤمن ، ترجمه داود ضریر انطاکی و اختیارات بدیعی شود.

زنبق . [ زَم ْ ب َ ] (اِ) چیزی چون طبقی یاکاسه ٔ خرد از بلور یا آبگینه یا فلزی زیر شمع و بالای پایه شاخه های جار و چهلچراغ و شمعدان ، و این همانست که قدما لگن می گفتند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || در تداول ، زنبر که بدان گل و خشت کشند.(یادداشت ایضاً). رجوع به زنبر، زنبل و زنبه شود.


زنبق . [ زُم ْ ب َ ] (اِخ ) ناحیه ای است به بصره بر جانب فرات و دجله در نصر. (از معجم البلدان ).


زنبق . [ زَم ْ ب َ ] (ع اِ) روغن یاسمین که به هندی چنبیلی است در دوم گرم و در اول خشک . ملطف و ملین و مقوی اعضا و طلای آن جهت رفع قشعریره و سردی دماغ و اعضای مفاصل نافع. (از منتهی الارب ) (آنندراج ). روغن یاسمین . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) :
ز مار مهره برآری ز ابر مروارید
ز گاو عنبر سار از یاسمن زنبق .

انوری .


|| گل سوسن آزاد. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). گیاهی که گل آن خوشبوی است و طول گیاه آن به اندازه ٔ یک چوبدستی است ... واحد آن زنبقة. (از اقرب الموارد) .گلی است سپید که اندرون گل وی سه خاسک زرد باشد و قد آن شاخ که گل دارد یک گز باشد و زیاده نیز باشد و کوتاه تر نیز باشد و به هر شاخ چهار و پنج و شش و تا ده گل زیادت نیز بود. بوی عظیم خوش دارد و برگ که براین شاخ بود مانند برگ مورد و از وی درازتر بود. (اختیارات بدیعی ). گلی است که در اندرون وی دو سه شاخک زرد می باشد. (بحر الجواهر). سوسن سپید. (ریاض الادویه ). از ریاحین معروف است و به فارسی سوسن آزاد نامند، ولی غیر این سوسن ابیض و غیر یاسمین است و در سوسن مذکور می شود. اشتباه عظیمی در آن کرده اند... (تحفه ٔحکیم مؤمن ). دزی در ذیل قوامیس عرب آرد: ... در دمشق این نام به سوسن وحشی اطلاق می شد، ولی این معنی نارسا است ، زیرا در حقیقت این یاسمن سفید است . (از دزی ج 1 ص 605)... گیاهی است پایا از راسته ٔ تک لپه ای ها، جزو گروهی که جام و کاسه ٔ رنگین دارند و سردسته ٔ تیره ٔ زنبقیها می باشد. این گیاه دارای ساقه ٔ زیر زمینی نشاسته دار و گلهای رنگین معطر است . ساقه اش ساده وبسیار کم منشعب می شود. برگهایش بدون دمبرگ و شبیه شمشیر و مانند غلافی ساقه را در بر گرفته اند. گلهای زنبق برنگ آبی یا بنفش اند و برخی گونه ها هم دارای گلهای زرد می باشند. (فرهنگ فارسی معین ). این کلمه در فلاحتنامه ای که به زمان غازان خان نوشته شده آمده است . درذیل شرح یاسمین گوید: پیش از این که در این ملک (آذربایجان ) گل زنبق نبود، گل زرد و سفید و گل یاسمین سفید را در روغن می پروردند و بعوض گل زنبق استعمال می کردند و گل زنبق در مصر بود، بعد از آن به شام آوردند تا به این ولایتها مشهور شد - انتهی . لیکن نمیدانم آیا مراد صاحب فلاحتنامه همین زنبق امروزین یعنی ایریس ژرمانیکا است یا چیز دیگر. چه زنبق امروزین هرچند عطر کمی دارد مشکل است ازآن در قدیم عطرهای قوی گرفته باشند . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). گل او (گل زنبق ) خوشبوی ترین گلها است . (نزهة القلوب ). رجوع به تحفه ٔ حکیم مؤمن ، ترجمه ٔ داود ضریر انطاکی و اختیارات بدیعی شود.
- زنبق اصفر ؛ گویند یاسمین زرد است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
- زنبق رشتی ؛ سوسن . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به سوسن شود.
- زنبق زرد ؛ گونه ٔ زنبق که دارای گلهای درشت و زرد رنگ وبی بو است . سیاف . بربیت . (فرهنگ فارسی معین ).
- زنبق سفید ؛ زنبق . (فرهنگ فارسی معین ). رازقی (؟) است . گرم بود در اول و معتدل بود در تری و خشکی . (اختیارات بدیعی نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ سازمان ).
- زنبق یعقوبی ؛ نرگس یعقوبی . (فرهنگ فارسی معین ).
- تیره ٔ زنبق ؛ گیاهانی علفی و پایا ازراسته ٔ تک لپه ای ها جزو گروه جام و کاسه رنگین که همگی داری تکمه یا پیاز و یا ساقه ٔ زیرزمینی هستند و برگهایشان بدون دمبرگ و تعداد برگها و گلبرگها 3 و پرچمها نیز 3 عددند که در مقابل کاسبرگها قرار گرفته اند و تخمدان آنها نیز سه قسمتی است . زنبقیها. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به گیاه شناسی گل گلاب ص 309 شود.
|| نای . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).مزمار. (از اقرب الموارد).
- ام زنبق ؛ خمر. (از اقرب الموارد). می . شراب . (ناظم الاطباء).
|| محققین نوشته اند که زنبق معرب چنبه است و چنبه گلی است تیزبوی و بادامی
رنگ مصرعه ٔ ملا طغرا مؤید همین است :
رخ زنبق طلسم رنگ کاهی است .

(غیاث ) (آنندراج ).



فرهنگ عمید

گیاهی پایا، با برگ های دراز شمشیری، ساقۀ کوتاه و گل هایی به رنگ های مختلف که مصرف دارویی دارد، سوسن، سوسن آزاد.

دانشنامه عمومی

IridodictyumJunoJunopsisXiphionزنبق ماری تاد.   زنبقی با نام علمی Iris kemaonensis.   زنبقی با نام علمی Iris unguicularis.
زنبق، نام یک سرده با ۳۰۰–۲۶۰ گونه از گیاهان گلدار با گل های خوش ظاهر است. معمولاً در خاک های خنثی یا قلیایی و سبک و قابل نفوذ رشد می نماید. گل آذین زنبق معمولاً گرزن یک سویه یا سنبله یا خوشه ای است. برگ ها معمولاً منتهی به غلاف می باشد. تکثیر زنبق معمولاً با استفاده از ریزوم صورت می گیرد.
در اساطیر زرتشتی این گل ویژه امشاسپند اَمُرتات (امرداد) است. یونانیان باستان، زنبق را در کنار مزار مردگان می کاشتند و نقش هایی از آن را روی سنگ قبر تازه گذشتگان خود ترسیم می کردند. پادشاهان یونانی با اشکالی از گل های زیبای زنبق تاج خود را زینت بخشیده و شاخه های بریده آن را به یکدیگر هدیه می دادند.
زنبق ماری تاد.

دانشنامه آزاد فارسی

زَنبق (iris)
زَنبق
زَنبق
زَنبق
در گیاه شناسی، گروهی از گیاهان گل دار پایا، متعلق به مناطق معتدل شمالی، از خانوادۀ زنبقیان، جنس Iris. برگ های این گیاهان معمولاً شمشیرمانند است. گل این گیاهان به رنگ ارغوانی، سفید یا زرد است و سه گلبرگداخلی و سه کاسبرگ خارجیپیچیده و رو به پایین دارد. بسیاری از انواع پرورشی این گیاه از ایریس ژرمانیکامشتق شده اند. از ساقۀ زیرزمینیو معطر و بنفش رنگ زنبق اروپای جنوبی(ایریس فلورینتینا) در عطرسازی استفاده می کنند و آن را اوریس روتمی نامند. در ایران، ۲۰ گونۀ گوناگون علفی چندساله و ریزوم دار دارد.

فرهنگستان زبان و ادب

{Iris} [زیست شناسی- علوم گیاهی] سرده ای از زنبقیانِ علفی چندساله با 200 تا 300 گونه و ساقه های زیرزمینی و گل های زیبا که در نواحی معتدلۀ نیمکرۀ شمالی پراکنده اند

پیشنهاد کاربران

رازقیه

فیلگوش

گلی درشت به رنگ های بنفش ، سفید، زرد است

زنبک، سوسن، فیلگوش


کلمات دیگر: