کلمه جو
صفحه اصلی

پریان

فارسی به انگلیسی

little people


فرهنگ اسم ها

(تلفظ: pariyān) منسوب به پری ، فرشتگان؛ (به مجاز) زیبا .


اسم: پریان (دختر) (فارسی) (تلفظ: pariyān) (فارسی: پريان) (انگلیسی: pariyan)
معنی: منسوب به پری، فرشتگان، ( به مجاز ) زیبا، پری ها

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع پری
موضعی است به نزدیکی پل سالار بر راه هرات و ماورا النهر

لغت نامه دهخدا

پریان . [ پ َ ] (اِخ ) موضعی است به نزدیکی پل سالار بر راه هرات و ماوراءالنهر .


پریان. [ پ َ ] ( اِ ) ج ِ پری. جِنَّة. رجوع به پری شود. || مخفف پرنیان است. ( شعوری ). ابریشم و حریر و ململ. || چرم شتر.

پریان. [ پ َ ] ( اِخ ) موضعی است به نزدیکی پل سالار بر راه هرات و ماوراءالنهر .

پریان . [ پ َ ] (اِ) ج ِ پری . جِنَّة. رجوع به پری شود. || مخفف پرنیان است . (شعوری ). ابریشم و حریر و ململ . || چرم شتر.


دانشنامه عمومی

پریان ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
پریان (قوم)
پریان (صحنه)
پریان (ملایر)
داستان پریان (ترانه الکساندر ریباک)
محوطه پریان مینا
پریان الله مراد
پناهگاه صخره ای پریان

پیشنهاد کاربران

پریان
لغت نامه دهخدا
پریان . [ پ َ ] ( اِ ) ج ِ پری . جِنَّة. رجوع به پری شود. || مخفف پرنیان است . ( شعوری ) . ابریشم و حریر و ململ . || چرم شتر.

پریان : 1 - منسوب به پری؛ 2 - فرشتگان؛ 3 - ( به مجاز ) زیبا.



پری ها و اجنه


اسم خودمم پریان هست به معنای زن زیبا وفرشته مانند خیلی اسم نازیه

اسم خواهرم پریان است از کلمه پری گرفته شده و به معنای فرشته است


کلمات دیگر: