کلمه جو
صفحه اصلی

پدیده


مترادف پدیده : مظهر، نمود، بود، حادثه، واقعه

فارسی به انگلیسی

phenomenon

فرهنگ اسم ها

اسم: پدیده (دختر) (فارسی) (تلفظ: padide) (فارسی: پديده) (انگلیسی: padide)
معنی: چیز تازه پدید آمده، بی مانند در گذشته، ( در فلسفه ) آنچه اتفاق می افتد یا وجود دارد و می توان آن را تجربه کرد، پدیدار، ( به مجاز ) شخص، چیز یا حادثه ی چشمگیر، چیز، یا حادثه چشمگیر

(تلفظ: padide) (در فلسفه) آنچه اتفاق می‌افتد یا وجود دارد و می‌توان آن را تجربه کرد ؛ پدیدار ؛ (به مجاز) شخص ، چیز یا حادثه‌ی چشمگیر.


مترادف و متضاد

۱. مظهر، نمود
۲. بود
۳. حادثه، واقعه


phenomenon (اسم)
حادثه، عارضه، نمود، تجلی، پدیده، اثر طبیعی

مظهر، نمود


بود


حادثه، واقعه


فرهنگ فارسی

رویداد یا وضعیت یا واقعیت مشهود


فرهنگ معین

(پَ دِ ) ( اِ. ) ۱ - آن چه مشاهده یا به وسیلة حواس ادارک می شود. ۲ - چیز تازه پدید آمده ، نوظهور، بی مانند در گذشته .

فرهنگ عمید

۱. آنچه با حواس ظاهری احساس شود، پدیدار.
۲. شخصی یا چیزی که در موردی خاص برجسته شده باشد.

اصطلاحات

معنی اصطلاحات عامیانه و امروزی -> پدیده
کسی که خیلی تابلواست و کارهای عحیب می کند به تمسخر به او می گویند: فلانی پدیده ایه برای خودش !

دانشنامه عمومی

پَدیده یا پَدیدار واژه ای است فلسفی که به هر رویداد قابل مشاهده (به طور مستقیم یا غیر مستقیم) اطلاق می گردد.برخی پدیده ها پدیده های روزمره هستند و برخی تنها از راه بررسی دقیق با دستگاه های ویژه قابل مشاهده اند.
پدیده های گسسته:
کانت تحت تأثیر لایبنیتس، موجودیت بیرونی را نومن می نامد و تصویری که از آن در ذهن منعکس می شود را فنومن (پدیده) بنابراین هستندهٔ بیرونی در تضایف با ذهنیتی که ناظر از آن دارد می باشد. پدیده ها، به عنوان نمود یا بازنمایی یا جلوهٔ ذات بیرونی که در ذهن ناظر منعکس می شوند تلقی شده و ماهیت آن ها بسته به دریافت ناظر دارد و می تواند توسط هر ناظر به شکلی خاص و منحصر به فرد درک گردد؛ بنابراین پدیده را می توان ادراک در مورد چیزی پیش از داوری کردن خود ادراک دانست.
پدیده ها دستیابی به اطلاعات علمی را امکان پذیر می کنند. کوشش برای روشن ساختن چیستی پدیده هایی هم چون زمین لرزه، تندر، باران، آتش، آفتاب، زنگ زدگی و خوردگی به شکل گیری دانش نوین انجامیده است.انسان ها اغلب توسط فناوری از پدیده ها بهره گیری می کنند.
پدیده ها را بنا بر رشته های علمی دسته بندی می کنند. برای نمونه در زمینهٔ نورشناسی و اپتیک، پدیده های قابل مشاهده این رشته را پدیده های اپتیک می نامند.

فرهنگستان زبان و ادب

{phenomenon} [فیزیک] رویداد یا وضعیت یا واقعیت مشهود

پیشنهاد کاربران

رویداد، نمودهایی از ماده، نمود یا بازنمایی

رویداد

واقعه، رویداد


اتفاق ، رویداد، حادثه

رویداد، حادثه


رویداد و موقعیتی که برای آن برنامه ریزی شده باشدکه قابل مشاهده ( به طور مستقیم یاغیرمستقیم ) اطلاق گردد. وهمچنین تصویری که ازذهن منعکس میشود را فنومن یاپدیده گفته میشود.

فنومن

پدیده به معنای رواید رویداد است

چیز تازه به وجود آمده. پدیدار .

پدیدا ر . چیز تازه به وجود آمده.

آفریده

روی داد _ اتفاق و پدیدار و به وجود آمدن چیزی ناشناخته
نام دختر


رویداد
واقعه

پدیده . . .
حادثه . اتفاق

آن چه مشاهده یا به وسیلة حواس ادارک می شود
حادثه، واقعه - پیش آمد - رویداد - رخداد
چیز تازه پدید آمده
نوظهور
مظهر، نمود


اتفاق


کلمات دیگر: