کلمه جو
صفحه اصلی

طراوت


مترادف طراوت : تازگی، تری، جدت، خرمی، شادابی، غضاضت، نداوت، نزهت

متضاد طراوت : پژمردگی

برابر پارسی : شادابی

فارسی به انگلیسی

freshness


freshness, verdure, vivacity, youthful

فرهنگ اسم ها

(تلفظ: tarāvat) (عربی) تر و تازگی ، (در قدیم) (به مجاز) سامان و رونق .


اسم: طراوت (دختر) (عربی) (تلفظ: tarāvat) (فارسی: طَراوت) (انگلیسی: taravat)
معنی: تر و تازگی، ( در قدیم ) ( به مجاز ) سامان و رونق

مترادف و متضاد

تازگی، تری، جدت، خرمی، شادابی، غضاضت، نداوت، نزهت ≠ پژمردگی


فرهنگ فارسی

تروتازه شدن ، تری وتازگی وشادابی
۱ - ( مصدر ) تر و تازه شدن . ۲ - ( اسم ) تری تازگی شادابی غضاضت

فرهنگ معین

(طَ وَ ) [ ع . طراوة ] ۱ - (مص ل . ) تر و تازه شدن . ۲ - (اِمص . ) تازگی .

لغت نامه دهخدا

طراوت. [ طَ وَ ] ( ع مص ) طراء، طراءَة،طراوة؛ تر و تازه شدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || ( اِمص ) تازگی. ( مهذب الاسماء ) :
همه خشکی بود طراوت تو
که چو رویم مباد رویت تر.
مسعودسعد.
طراوت خلافت به جمال انصاف و کمال معدلت باز بسته است. ( کلیله و دمنه ). بلکه هر روز زیادت و طراوت گیرد. ( کلیله و دمنه ).
لطافت حرکات فلک بگاه سماع
طراوت نفحات ملک بگاه ندا.
خاقانی.
با طراوت جوانی و مقتبل شباب در اقران و اتراب خویش بی نظیر است. ( ترجمه تاریخ یمینی چاپی ص 357 ) چهره های زیبا چون برگ خزان ، طراوت فروریخت. ( ترجمه تاریخ یمینی ). در مروّت و علوّ همت او نقصانی نیامد و رونق حال و طراوت جاه او کم نشد. ( ترجمه تاریخ یمینی ).
خدای داد بملک زمانه دیگر بار
طراوتی نه به اندازه قیاس و شمار.
کمال اسماعیل ( از آنندراج ).
و با لفظ دادن و چکیدن مستعمل :
میچکد گرچه طراوت ز تو چون سرو بهشت
قامتی تشنه آغوش کشیدن داری.
صائب ( از آنندراج ).
تازگی. ( از منتخب ). نه بمعنی تری. ( غیاث اللغات ). شادابی ، ترّی. غضاضة.

فرهنگ عمید

۱. تروتازه شدن.
۲. تازگی، شادابی.

فرهنگ فارسی ساره

شاداب


جدول کلمات

شادابی

پیشنهاد کاربران

این واژه تازى ( اربى ) است و برابرهاى پارسى آن چنینند: شاداپى ( پهلوى: شاتاپیهْ : شادابى ) ، آپچهرگى Apchehregi ( پهلوى: آپچیهْرَگیهْ: طراوت ، شادابى، لطافت ) ، آهوشِش Ahoshesh ( پهلوى: آهوشیشْنْ : طراوت ، تازگى ، شادابى ) ، ماهُنَدَستى Mahonadasti ( پهلوى: ماهُنَدَسْتیهْ
: طراوت ، جوانى ، شادابى ، ترگل ورگل بودن )

به هم میان

طراوت : طراوت اسم دختر باریشه عربی است . طراوت ( عربی ) 1 - تر و تازگی؛ 2 - ( در قدیم ) ( به مجاز ) سامان و رونق. طراوت : تازگی ، شادابی .

تا جایی که من تحقیق کرم طراوت اسم دخترانه است معنی طراوت ( عربی ) است معنی اسم طراوت. 1 تر و تازگی. 2 ( قدیمی ) ( به مجاز ) سامان و رونق ریشه ی اسم طراوت . ( اسم طراوت عربی است ) نام طراوت رو دوست دارید ( بله ) ( خیر ) 188 نفر نام طراوت را پسندیده اند و 18 نفر خیر فراوانی اسم طراوت در حال حاضر تقریبا 850 نفر با این اسم می باشند این امار در سال 1398 می باشد باسپاس این داستان ادامه دارد. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . خداحافظ در خانه بمانید تا کرونا نگرید و به دیگران انتقال ندهد.

تازگی ، شادابی،

خلاصه معنی طراوت یعنی:شدابی
من خودم تا الان هرکی معنی اسممو پرسیده همینو گفتم
نمیدونستم انقد معنی های مختلف داره

طراوت:تازگی/شادابی/خرمی

تازگی ، شادابی، غضاضت، خرمی و . . .
دارای بار معنایی مثبت می باشد.


کلمات دیگر: