مترادف فلاح : پیروزی، رستگاری، سعادت، نجاح، نیکبختی | حارث، دهقان، زارع، کشاورز، کشتگر
برابر پارسی : کشاورز، برزگر
deliverance, salvation
farmer
باغبان , روستايي , دهاتي , ادم بي تربيت , ادم خشن , دهقاني , کشاورز , رعيت , مربوط به دهکده , مسخره
(تلفظ: falāh) (عربی) رستگاری ، نیک انجامی ، سعادت .
حارث، دهقان، دهقان، زارع، کشاورز، کشتگر
پیروزی، رستگاری، سعادت، نجاح، نیکبختی
(فَ) [ ع . ] (اِمص .) 1 - رستگاری . 2 - پیروزی ، نجات .
(فَ لّ) [ ع . ] (ص .) کشاورز، برزگر.
خاقانی .
خاقانی .
مولوی .
مولوی .
سعدی .
مولوی .
۱. رستگاری.
۲. پیروزی.
۳. نجات.
۴. صلاح حال.
کشاورز؛ برزگر.