کلمه جو
صفحه اصلی

حنظله

فرهنگ اسم ها

اسم: حنظله (پسر) (عربی) (طبیعت، مذهبی و قرآنی) (تلفظ: hanzale) (فارسی: حَنظله) (انگلیسی: hanzale)
معنی: نام گیاهی که خاصیت دارویی دارد، نام جوانی که در شب اول ازدواجش در رکاب رسول ( ص ) جنگید و به شهادت رسید، ( مفرد حَنظل ) گیاهی بسیار تلخ که خاصیت دارویی دارد، هندوانه ی ابوجهل، ( اَعلام ) ) نام جوانی که در شب اول ازدواجش در رکاب پیامبر اسلام ( ص ) جنگید و به شهادت رسید، ) حنظله باد غیسی حکیم و شاعر پارسی گوی [قرن هجری]

(تلفظ: hanzale) (عربی) (مفرد حَنظل) گیاهی بسیار تلخ که خاصیت دارویی دارد ، هندوانه‌ی ابوجهل ؛ (در اعلام) نام جوانی که در شب اول ازدواجش در رکاب رسول اکرم (ص) جنگید و به شهادت رسید ؛ حنظله باد غیسی حکیم و شاعر پارسی گوی قرن سوم (هـ..ق).


فرهنگ فارسی

باد غیسی . وی از قدیمترین شاعران فارسی گو پس از اسلام و معاصر طاهریان بوده است ( ف. حدود۲۲٠ ه. ق . )
واحدحنظل

لغت نامه دهخدا

حنظلة. [ ح َ ظَ ل َ ] (اِخ ) ابن ربیع، مکنی به ابوربعی . یکی از اصحاب و بحنظلة الاسیدی معروف و از جمله کاتبهای آن حضرت بود. سپس در قرقیسا سکونت گزید و در همانجا درگذشت . وی در وقعه ٔ جمل با حضرت علی (ع ) مخالفت ورزید.


( حنظلة ) حنظلة. [ ح َ ظَ ل َ ] ( ع اِ ) یکی حنظل. ( منتهی الارب )( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به حنظل شود.

حنظلة.[ ح َ ظَ ل َ ] ( اِخ ) ابن صفوان. از نسل قحطان پیغمبری است که بدعوت قوم رس مبعوث گردید. ( حبیب السیر ).

حنظلة. [ ح َ ظَ ل َ ] ( اِخ ) ( بنو... ) بطنی است از بطون بنی تمیم و آنان بنوحنظلةبن مالک بن زید مناةبن تمیم هستند. جوهری گوید: آنان بزرگترین قبیله تمیم اند. ( صبح الاعشی ج 1 ص 347 ).

حنظلة. [ ح َ ظَ ل َ ] ( اِخ ) ابن ابی حنظلة الانصاری. یکی از صحابه است و امام مسجد قبا بود. رجوع به الاصابة و الاستیعاب شود.

حنظلة. [ ح َ ظَ ل َ ] ( اِخ ) ابن ابی عامر الراهب. پدر وی عامر از ظهور رسول اﷲ پرسیدی و وصف او از اخبار بخواستی. وی پلاس میپوشید و رهبان بود. چون پیغمبر مبعوث شد بر وی حسد برد و به او ایمان نیاورد. پسرش حنظله از نیکان مسلمانان بود. وی از پیغمبر اجازت خواست تا پدرش را بکشد، پیغمبر او را از این کار بازداشت. حنظله جمیله دختر عبداﷲبن ابی بن ابی سلول را بزنی بگرفت و در شامی که بامداد آن جنگ احد بود، با او زفاف کرد و از پیغمبر اجازت یافته بود که آن شب نزد جمیله بماند. چون نماز بامداد بگذاشت و میخواست خویش رابر پیغمبر برساند، نزد زن رفت و با او نزدیکی کرد. جمیله بفرستاد تا چهار تن از کسان او بیامدند و آنان را بگواهی گرفت که حنظله با وی نزدیکی کرده سبب این کار پرسیدند گفت : بخواب دیدم آسمان شکافته شد و حنظله بدرون آن رفت ، آنگاه شکاف بهم آمد. گفتم : این خواب نشانه شهادت باشد و جمیله بعبداﷲبن حنظله حامله گشت. حنظله سلاح بگرفت و هنگامی که پیغمبر صفها می آراست خود را بوی رساند و چون مسلمانان فرار کردند، حنظله با ابوسفیان درآویخت و ضربتی بر پی پای اسب او زد.ابوسفیان بیفتاد. آنگاه مردی بر حنظله حمله برد و او را تیری بزد. پیغمبر( ص ) گفت : ملائکه را بدیدم که حنظله را میان زمین و آسمان به آب ( مزن ) در کاسهای نقره غسل میدهند. ابوسعید ساعی گوید. برفتم و حنظله را بدیدم که از سرش آب میچکد. آنگاه برگشتیم و پیغمبر را آگاه ساختیم وی نزد جمیله فرستاد و چگونگی از وی بپرسید زن پاسخ داد که او با جنابت برزمگاه برفت پس فرزندان او را بنوغسیل الملائکه گفتند. ( صفة الصفوة ).

حنظلة. [ ح َ ظَ ل َ ] ( اِخ ) ابن حذیم بن حنیفة المالکی. یکی از اصحاب است در کودکی پدرش ویرا بحضور آن حضرت آورد و مظهر دعای خیر واقع شد. برخی از احادیث شریفه را روایت کند. رجوع به الاصابة و الاستیعاب شود.

حنظلة. [ ح َ ظَ ل َ ] (اِخ ) (بنو...) بطنی است از بطون بنی تمیم و آنان بنوحنظلةبن مالک بن زید مناةبن تمیم هستند. جوهری گوید: آنان بزرگترین قبیله ٔ تمیم اند. (صبح الاعشی ج 1 ص 347).


حنظلة. [ ح َ ظَ ل َ ] (اِخ ) ابن ابی حنظلة الانصاری . یکی از صحابه است و امام مسجد قبا بود. رجوع به الاصابة و الاستیعاب شود.


حنظلة. [ ح َ ظَ ل َ ] (اِخ ) ابن ابی عامر الراهب . پدر وی عامر از ظهور رسول اﷲ پرسیدی و وصف او از اخبار بخواستی . وی پلاس میپوشید و رهبان بود. چون پیغمبر مبعوث شد بر وی حسد برد و به او ایمان نیاورد. پسرش حنظله از نیکان مسلمانان بود. وی از پیغمبر اجازت خواست تا پدرش را بکشد، پیغمبر او را از این کار بازداشت . حنظله جمیله دختر عبداﷲبن ابی بن ابی سلول را بزنی بگرفت و در شامی که بامداد آن جنگ احد بود، با او زفاف کرد و از پیغمبر اجازت یافته بود که آن شب نزد جمیله بماند. چون نماز بامداد بگذاشت و میخواست خویش رابر پیغمبر برساند، نزد زن رفت و با او نزدیکی کرد. جمیله بفرستاد تا چهار تن از کسان او بیامدند و آنان را بگواهی گرفت که حنظله با وی نزدیکی کرده سبب این کار پرسیدند گفت : بخواب دیدم آسمان شکافته شد و حنظله بدرون آن رفت ، آنگاه شکاف بهم آمد. گفتم : این خواب نشانه ٔ شهادت باشد و جمیله بعبداﷲبن حنظله حامله گشت . حنظله سلاح بگرفت و هنگامی که پیغمبر صفها می آراست خود را بوی رساند و چون مسلمانان فرار کردند، حنظله با ابوسفیان درآویخت و ضربتی بر پی پای اسب او زد.ابوسفیان بیفتاد. آنگاه مردی بر حنظله حمله برد و او را تیری بزد. پیغمبر(ص ) گفت : ملائکه را بدیدم که حنظله را میان زمین و آسمان به آب (مزن ) در کاسهای نقره غسل میدهند. ابوسعید ساعی گوید. برفتم و حنظله را بدیدم که از سرش آب میچکد. آنگاه برگشتیم و پیغمبر را آگاه ساختیم وی نزد جمیله فرستاد و چگونگی از وی بپرسید زن پاسخ داد که او با جنابت برزمگاه برفت پس فرزندان او را بنوغسیل الملائکه گفتند. (صفة الصفوة).


حنظلة. [ ح َ ظَ ل َ ] (اِخ ) ابن حذیم بن حنیفة المالکی . یکی از اصحاب است در کودکی پدرش ویرا بحضور آن حضرت آورد و مظهر دعای خیر واقع شد. برخی از احادیث شریفه را روایت کند. رجوع به الاصابة و الاستیعاب شود.


حنظلة. [ ح َ ظَ ل َ ] (اِخ ) ابن صفوان . یکی از امرای دولت امویه بوده در زمان یزیدبن عبدالملک پس از برادرش بشربن صفوان والی مصر شد بعد از سه سال تصدی به اموروالیگری طبق دستوری که از شام بوی رسیده بود اصنام موجود در خطه ٔ مصر را شکانده آثار آنها را محو کرد. آنگاه در عصر هشام بن عبدالملک دوباره بوالیگری مصر منصوب گشت . این بار 5 سال حکومت کرد در این دوره هم قبطیان عاصی و طاغی را منکوب و مغلوب ساخت و در سال 124 هَ . ق . از مصر بمغرب زمین رفت . (قاموس الاعلام ).


حنظلة. [ ح َ ظَ ل َ ] (اِخ ) ابن قیس الانصاری . یکی از صحابیان است . وی در عهد حضرت رسول اﷲ تولد یافت و از عمر و عثمان احادیثی روایت کند.


حنظلة. [ ح َ ظَ ل َ ] (ع اِ) یکی حنظل . (منتهی الارب )(اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به حنظل شود.


حنظلة.[ ح َ ظَ ل َ ] (اِخ ) ابن صفوان . از نسل قحطان پیغمبری است که بدعوت قوم رس مبعوث گردید. (حبیب السیر).


فرهنگ عمید

= حنظل

حنظل#NAME?


دانشنامه عمومی

حنظله (به معنی سیب تلخ) یک شخصیت کارتونی برساخته ناجی علی کاریکاتوریست فلسطینی است که نمادِ مصور مردم فلسطین و نشانگرِ سرنوشتِ تلخ و اندوهبارِ آوارگانِ فلسطینی است.
www.handala.org
او یک کودک ۱۰ ساله فلسطینی است که نخستین بار در سال ۱۹۶۹ در روزنامه کویتی السیاسة به تصویر کشیده شد. ناجی علی از سال ۱۹۷۳ به این سو حنظله را همواره پشت به بیننده و با دستان قلاب شده در پشت ترسیم کرده است. ده سالگی سنی ست که او مجبور به ترک فلسطین شد و ده ساله ماندنش ناشی از آن است که جز در سرزمین خودش نمی تواند رشد کند. حنظله همیشه پیراهن ژنده و پابرهنه است و در کاریکاتورهای تازه تر گاه در حال سنگ پرانی یا شعارنویسی است.
ناجی علی در باره حنظله می گوید:
حنظله امضای من است. هر کجا می روم یا در هر ملاقاتم همه از او می پرسند. من در یک گرداب این کودک را متولد کردم و بعد به مردم تقدیمش کردم. اسم او حنظله است و به مردم قول داده تا جز حقیقت نبیند و نگوید. من او را به شکل کودک نازیبایی رسم کردم، موهایش شبیه جوجه تیغی است. حنظله چاق نیست، شاد نیست، آرام نیست و هرگز شبیه کودکان نازپرورده هم نمی باشد. او پابرهنه است، مانند تمامی کودکان مهاجر به اردوگاه ها. او برای من یک نشانه است که مرا از ارتکاب هر اشتباهی باز می دارد. دستان او در پشت سرش به هم جفت شده اند که شاید نشانی از عدم پذیرش باشد در زمانی که راه حل ها به شیوه آمریکایی آماده و در اختیار ما هستند.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] حنظلة (ابهام زدایی). • حَنظَلَة پسر رَبیع بن صَیْفی اُسَیِّدی معروف به حنظله کاتب، از صحابه پیامبر اکرم صلوات الله علیه است.• حنظلة پسر اسعد شِبامی یار باوفای امام حسین علیه السلام و شهید کربلا از قبیله هَمْدان است.• حنظلة پسر عمرو شیبانی یکی از شهدای کربلا است.• حَنظلة، معروف به غسیل الملائکه، از اصحاب پیامبر اکرم است و از شهدای جنگ اُحُد می باشد.

[ویکی فقه] حنظله (ابهام زدایی). حنظلة ممکن است اسم برای اشخاص ذیل باشد: • حنظلة بن ربیع، پسر رَبیع بن صَیْفی اُسَیِّدی معروف به حنظله کاتب، از صحابه پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم)• حنظلة بن ربیع صیفی، کنیه اش ابو رِبْعی، معروف به حنظله کاتب، از صحابه پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم)• حنظلة بن اسعد شبامی، پسر اسعد شِبامی باوفای امام حسین (علیه السلام) و شهید کربلا از قبیله هَمْدان• حنظلة بن عمرو شیبانی، پسر عمرو شیبانی یکی از شهدای کربلا• حنظلة بن ابی عامر، معروف به غسیل الملائکه، از اصحاب پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) است و از شهدای جنگ اُحُد
...

پیشنهاد کاربران

نوع اسم پسرانه
ریشه عربی
معنی نام یکی از اصحاب رسول خدا حضرت محمد ( ص )

تلخ هندوانه ابوجهل

سفیه نادان
ابدال مرد کامل عاقل بالغ


کلمات دیگر: