مترادف خلود : ابدیت، بقا، پایایی، جاودانگی، دوام، مخلد
متضاد خلود : ناپایایی
eternity
ابديت , مکرر , بدون سرانجام و سراغاز , بي پايان , ازليت , جاوداني , بي زماني
(تلفظ: xolud) (عربی) همیشه باقی ماندن ، جاودانگی.
ابدیت، بقا، پایایی، جاودانگی، دوام، مخلد ≠ ناپایایی
مسعودسعد.
مسعودسعد.
مولوی .
سعدی .
خلود. [ خ ُ ] (ع مص ) همیشه ماندن . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). جاودان شدن . جاویدان ماندن . (یادداشت بخط مؤلف ). خلد. || مقیم گردیدن در جای . خلد. || موی هنوز سپید نشده کلانسال گردیدن . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). خلد. || جاودانه کردن . (یادداشت به خط مؤلف ). رجوع به «خلد» شود.