پرنگ
فارسی به انگلیسی
فرهنگ اسم ها
اسم: پرنگ (دختر) (فارسی، کردی) (تلفظ: pa(e)rang) (فارسی: پرنگ) (انگلیسی: parang)
معنی: برق شمشیر، فروغ و جلا، فروغ و برق شمشیر، ( در عربی ) فِرند، پَرَند، ربد، جوهر، گوهر، رونق، جلد، تلألؤ و برق هر چیز، نوعی فلز مرکب از مس و روی، برنج، ( به مجاز ) زیبا و پر فروغ، هم به ضم پ و هم به کسر پ خوانده می شود، نور و فروق گوهر، برقو تلألو هر چیز، نوعی فلز مرکب از مس و روی و برنج
معنی: برق شمشیر، فروغ و جلا، فروغ و برق شمشیر، ( در عربی ) فِرند، پَرَند، ربد، جوهر، گوهر، رونق، جلد، تلألؤ و برق هر چیز، نوعی فلز مرکب از مس و روی، برنج، ( به مجاز ) زیبا و پر فروغ، هم به ضم پ و هم به کسر پ خوانده می شود، نور و فروق گوهر، برقو تلألو هر چیز، نوعی فلز مرکب از مس و روی و برنج
فرهنگ فارسی
( اسم ) نوعی فلز که آنرا برنج خوانند برنگ .
فرهنگ معین
(پَ رَ ) (اِ. ) ۱ - برق شمشیر. ۲ - شمشیر جوهردار.
لغت نامه دهخدا
پرنگ. [ پ َ / پ ِ رَ ] ( اِ ) فروغ وبرق شمشیر و تیغ جوهردار را گویند و بعربی فرند خوانند به کسر فاو را. ( برهان ). سفسقةالسیف. ( منتهی الارب ). پَرَند. رُبد. جوهر. گوهر. || رونق و جلا و تلألؤ و برق هر چیز: تلویح ؛ پرنگ دادن جامه را. ( منتهی الارب ). در ترجیعبند فرخی در مدح یوسف بن ناصرالدین این کلمه آمده است و نامفهوم است :
مرا باری همه مهر از می بیجاده رنگ آمد
زمرد را روان خواهم چو از روی پرنگ آمد.
و در چاپ مرحوم عبدالرسولی در ذیل این صفحه معنی آن را پشته و کوه کوچک و تل که در میان دشت و صحرا باشد آورده اند و این معنی برای این صورت در جائی یافت نشد. || ( ص ) شمشیر گوهردار.
پرنگ. [ پ ِ رِ / رَ ] ( اِ ) برنج و آن فلزی است مرکب از مس و روی.
مرا باری همه مهر از می بیجاده رنگ آمد
زمرد را روان خواهم چو از روی پرنگ آمد.
و در چاپ مرحوم عبدالرسولی در ذیل این صفحه معنی آن را پشته و کوه کوچک و تل که در میان دشت و صحرا باشد آورده اند و این معنی برای این صورت در جائی یافت نشد. || ( ص ) شمشیر گوهردار.
پرنگ. [ پ ِ رِ / رَ ] ( اِ ) برنج و آن فلزی است مرکب از مس و روی.
پرنگ . [ پ َ / پ ِ رَ ] (اِ) فروغ وبرق شمشیر و تیغ جوهردار را گویند و بعربی فرند خوانند به کسر فاو را. (برهان ). سفسقةالسیف . (منتهی الارب ). پَرَند. رُبد. جوهر. گوهر. || رونق و جلا و تلألؤ و برق هر چیز: تلویح ؛ پرنگ دادن جامه را. (منتهی الارب ). در ترجیعبند فرخی در مدح یوسف بن ناصرالدین این کلمه آمده است و نامفهوم است :
مرا باری همه مهر از می بیجاده رنگ آمد
زمرد را روان خواهم چو از روی پرنگ آمد.
و در چاپ مرحوم عبدالرسولی در ذیل این صفحه معنی آن را پشته و کوه کوچک و تل که در میان دشت و صحرا باشد آورده اند و این معنی برای این صورت در جائی یافت نشد. || (ص ) شمشیر گوهردار.
پرنگ . [ پ ِ رِ / رَ ] (اِ) برنج و آن فلزی است مرکب از مس و روی .
فرهنگ عمید
۱. جوهر شمشیر؛ برق شمشیر.
۲. تیغ جوهردار.
۳. برق و جلا.
برنج۲#NAME?
= برنج۲
۱. جوهر شمشیر، برق شمشیر.
۲. تیغ جوهردار.
۳. برق و جلا.
۱. جوهر شمشیر، برق شمشیر.
۲. تیغ جوهردار.
۳. برق و جلا.
دانشنامه عمومی
پرنگ (به آلمانی: Pernegg) یک منطقهٔ مسکونی در اتریش است که در ناحیه هورن واقع شده است. پرنگ ۷۴۴ نفر جمعیت دارد.
فهرست شهرهای اتریش
فهرست شهرهای اتریش
wiki: پرنگ
پیشنهاد کاربران
پرنک این غرور بیجا
پرنک :بینداز
کلمه ای امری از واژگان زابلی
پرنک :بینداز
کلمه ای امری از واژگان زابلی
نقره ها و نیزه. . .
اسم دخترانه کردی، پ با فتحه و ر نیز با فتحه خوانده میشود
به معنی آویز طلا
به معنی آویز طلا
کلمات دیگر: