معنی: منسوب به زاهر، درخشان، روشن، تابان، ( مؤنث زاهر )، زاهر
زاهره
فرهنگ اسم ها
معنی: منسوب به زاهر، درخشان، روشن، تابان، ( مؤنث زاهر )، زاهر
(تلفظ: zāhere) (عربی) (مؤنث زاهر) ، ← زاهر .
فرهنگ فارسی
از قصرهای باشکوه دوره اسلامی در اندلس است
لغت نامه دهخدا
زاهرة. [ هَِ رَ ] ( اِخ ) از قصرهای باشکوه دوره اسلامی در اندلس است. جرجی زیدان آرد: منصوربن ابی عامر. در سال 368 هَ. ق. از الناصر تقلید کرد و کاخی بنام الزاهر بنا کرد که هم منزل و هم سنگر و دژ بشمار میرفت. منصور این کاخ را در کنار رود قرطبه برپا ساخت ، و صنعتگران و کارگران فراوان در اطراف آن بکار انداخت ، و برج و باروی آن را برافراشت و ساختمانهای بسیاری از آن جمله ، دفترخانه ها و انبارها در آن کاخ بنا کرد و حوالی آن کاخ را بوزیران و نویسندگان و دبیران خویش واگذارد و بزودی کاخها و عمارتها و بازارها در آن محل پدید آمد و مردم برای استفاده از رجال دولتی به آنجا هجوم آوردندو آن نواحی را آباد ساختند و تا آنجا که این کاخ به کاخ زهراء متصل گشت و شبها در مسافت ده میل میان این دو کاخ ، چراغها روشن میشد و مردم براحتی آمد و شد میکردند. ( ترجمه تاریخ تمدن جرجی زیدان بقلم علی جواهرکلام ج 5 ص 137 ). و رجوع به الحلل السندسیة شود.
زاهرة. [ هَِ رَ ] (اِخ ) از قصرهای باشکوه دوره ٔ اسلامی در اندلس است . جرجی زیدان آرد: منصوربن ابی عامر. در سال 368 هَ . ق . از الناصر تقلید کرد و کاخی بنام الزاهر بنا کرد که هم منزل و هم سنگر و دژ بشمار میرفت . منصور این کاخ را در کنار رود قرطبه برپا ساخت ، و صنعتگران و کارگران فراوان در اطراف آن بکار انداخت ، و برج و باروی آن را برافراشت و ساختمانهای بسیاری از آن جمله ، دفترخانه ها و انبارها در آن کاخ بنا کرد و حوالی آن کاخ را بوزیران و نویسندگان و دبیران خویش واگذارد و بزودی کاخها و عمارتها و بازارها در آن محل پدید آمد و مردم برای استفاده از رجال دولتی به آنجا هجوم آوردندو آن نواحی را آباد ساختند و تا آنجا که این کاخ به کاخ زهراء متصل گشت و شبها در مسافت ده میل میان این دو کاخ ، چراغها روشن میشد و مردم براحتی آمد و شد میکردند. (ترجمه ٔ تاریخ تمدن جرجی زیدان بقلم علی جواهرکلام ج 5 ص 137). و رجوع به الحلل السندسیة شود.
زاهرة. [ هَِ رَ ] (ع ص ) مؤنث زاهر. (فرهنگ نظام ). || ستاره ٔ درخشان . (دهار). رجوع به زاهر، زاهی ، مشعشع، رائع شود. || دولة زاهرة؛ دولتی که منشاء آثار خوب است . گویند: لفلان دولة زاهرة. (ذیل اقرب الموارد).
دانشنامه عمومی
روشنایی،درخشندگی
پیشنهاد کاربران
زاهر : زاهر اسم پسرباریشه ( عربی ) است . زاهر1 - ( در قدیم ) درخشان، روشن، تابان؛ 2 - ( به مجاز ) دارای تشخیص، ممتاز.
زهور : گل ها .