کلمه جو
صفحه اصلی

جوانمرد


مترادف جوانمرد : بافتوت، بامروت، بخشنده، بزرگ همت، جواد، حر، سخاوتمند، سخی، عیار، فتا، کریم، مرد، داش، لوطی

متضاد جوانمرد : ناجوانمرد، ناکس

فارسی به انگلیسی

cavalier, chivalrous, gentleman, manly, masculine, sportsman, sporting, sport

cavalier, chivalrous, gentleman, manly, masculine, sporting, sportsman


فارسی به عربی

رجولی , شاب , نبیل

فرهنگ اسم ها

اسم: جوانمرد (پسر) (فارسی) (تلفظ: j.-mard) (فارسی: جوانمرد) (انگلیسی: javan-mard)
معنی: بخشنده، دارای همت والا، ( به مجاز ) دارای خصلت های نیک و پسندیده مانند بخشندگی، گذشت، دلیری و کمک به دیگران

(تلفظ: javān mard) (به مجاز) دارای خصلت های نیک و پسندیده مانند بخشندگی ، گذشت ، دلیری و کمک به دیگران .


مترادف و متضاد

chivalrous (صفت)
بلند همت، جوانمرد

chivalric (صفت)
دلیر، بلند همت، دلیرانه، جوانمرد

manly (صفت)
مرد، جوانمرد، مردانه، مردوار

sportsmanlike (صفت)
جوانمرد، مانند ورزشکار

youth (صفت)
جوانمرد

بافتوت، بامروت، بخشنده، بزرگ‌همت، جواد، حر، سخاوتمند، سخی، عیار، فتا، کریم، مرد ≠ ناجوانمرد، ناکس


داش، لوطی


۱. بافتوت، بامروت، بخشنده، بزرگهمت، جواد، حر، سخاوتمند، سخی، عیار، فتا، کریم، مرد
۲. داش، لوطی ≠ ناجوانمرد، ناکس


فرهنگ فارسی

مردجوان، بخشنده، سخی، بزرگوار، صاحب همت وفتوت
( صفت ) ۱- کریم سخی بخشنده . ۲- صاحب همت فتی .
دهی است از دهستان بهی بخش بوکان شهرستان مهاباد و کوهستانی و معتدل است .

فرهنگ معین

(جَ مَ ) (ص مر. ) کریم ، بخشنده .

لغت نامه دهخدا

جوانمرد. [ ج َ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بهی بخش بوکان شهرستان مهاباد. کوهستانی و معتدل است . 695 تن سکنه دارد. آب آن از زرینه رود و محصول آن غلات ، چغندر، توتون ، حبوبات . شغل اهالی زراعت و گله داری است و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


جوانمرد. [ ج َ م َ ] (ص مرکب ) کنایه از کریم و سخی و بخشنده . (برهان ). سمح . (دهار). جواد. (مهذب الاسماء). بامروّت . صاحب فتوت . فتی ̍. راد. حلیم . (آنندراج ). فیاض . (صراح ). دهشکار. فایض . باذل . دست ودل باز :
جوانمرد و آزاده و خوبروی
جهانجوی و فرزانه و چربگوی .

فردوسی .


که توران شد آن ناجوانمرد مرد
نگه کن که با شاه ایران چه کرد.

فردوسی .


هرگاه که فضای دل یعنی گشادگی دل فراخ باشد مردم جوانمرد باشند و هرگاه که تنگ باشد بخیل باشند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). برای مذکر و مؤنث هر دو آید، در منتهی الارب آمده : کرمة؛ بکسر، زن جوانمرد :
چرا که خواجه بخیل و زنش جوانمرد است
زنی چگونه زنی سیم ساعد و لنبه .

عماره .



جوانمرد. [ ج َ م َ ] ( ص مرکب ) کنایه از کریم و سخی و بخشنده. ( برهان ). سمح. ( دهار ). جواد. ( مهذب الاسماء ). بامروّت. صاحب فتوت. فتی ̍. راد. حلیم. ( آنندراج ). فیاض. ( صراح ). دهشکار. فایض. باذل. دست ودل باز :
جوانمرد و آزاده و خوبروی
جهانجوی و فرزانه و چربگوی.
فردوسی.
که توران شد آن ناجوانمرد مرد
نگه کن که با شاه ایران چه کرد.
فردوسی.
هرگاه که فضای دل یعنی گشادگی دل فراخ باشد مردم جوانمرد باشند و هرگاه که تنگ باشد بخیل باشند. ( ذخیره خوارزمشاهی ). برای مذکر و مؤنث هر دو آید، در منتهی الارب آمده : کرمة؛ بکسر، زن جوانمرد :
چرا که خواجه بخیل و زنش جوانمرد است
زنی چگونه زنی سیم ساعد و لنبه.
عماره.

جوانمرد. [ ج َ م َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان بهی بخش بوکان شهرستان مهاباد. کوهستانی و معتدل است. 695 تن سکنه دارد. آب آن از زرینه رود و محصول آن غلات ، چغندر، توتون ، حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری است و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

فرهنگ عمید

شخص بخشنده، بزرگوار، و صاحب همت و فتوت.

دانشنامه عمومی

جوانمرد می تواند به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
جوانمرد (بوکان)
جوانمرد (فیلم ۱۳۵۳)
جوانمرد (فیلم ۱۳۷۵)

جوانمرد (بوکان). جوانمرد یک روستا از توابع دهستان بهی دهبکری بخش سیمینه شهرستان بوکان در استان آذربایجان غربی است. جمعیت این روستا ۷۸۷ نفر می باشد.

جوانمرد (فیلم ۱۳۵۳). جوانمرد فیلمی به کارگردانی مهدی ژورک و بازیگری محمدعلی فردین و مرجان است که در سال ۱۳۵۳ در سینماهای کشور به نمایش درآمد.
جوانمرد (فیلم ۱۳۵۳) در بانک جامع اطلاعات سینمای ایران (سوره سینما)
دو دوست بنام امیر پلنگ (محمدعلی فردین) و احمد ننه بابا جگرکی (زکریا هاشمی) به آسیه (مرجان) علاقه دارند. امیر به نفع احمد از آسیه دوری می جوید. احمد با قلی که از پدر آسیه طلبکار است، درگیر می شود و او را به قتل می رساند، اما امیر دستگیر می شود. احمد با ارثی که عمه اش برای او باقی می گذارد، تبدیل به یک سرمایه دار می شود. آسیه هم بعد از فوت پدرش به تهران می رود و آوازه خوان می شود. امیر از زندان آزاد می شود و با کمک کاس آقا (علی میری) به دنبال آسیه می رود و او را در کافه پیدا می کند و با صاحب کافه درگیر می شود. صاحب کافه آسیه را نابینا می کند. امیر به سراغ دوستش احمد می رود؛ اما او امیر را طرد می کند و بعد پشیمان می شود. آسیه معالجه می شود و با امیر ازدواج می کند.

جوانمرد (فیلم ۱۳۷۵). جوانمرد عنوان فیلمی سینمایی به کارگردانی جمشید آهنگرانی با بازی جمشید هاشم پور و فریماه فرجامی در سال ۱۳۷۵ است.
توفیق که قهرمان ورزش بوکس است با همسر خود عهد می بندد که از این ورزش دوری کند اما پایبند قول خود نمی ماند و همسرش او را ترک می کند ...

جوانمرد (فیلم). جوانمرد فیلمی به کارگردانی مهدی ژورک و بازیگری محمدعلی فردین و مرجان است که در سال ۱۳۵۳ در سینماهای کشور به نمایش درآمد.

واژه نامه بختیاریکا

از قرن 8 بزرگترین واحد ایل بختیاری از تیره تبدیل به طایفه گردید. چهارلنگ و هفت لنگ تعریف شد و از آن تاریخ تحولات زیادی در زمینه جغرافیا، تقسیمات بصورت مداوم بوجود آمد. بدین سبب هنوز اجماعی بر روی چارت بختیاری وجود ندارد. برآیند نظریات متعدد از میان کتب و ماخذ شفاهی بدین گونه می باشد. ( تش ) ( ت ) گندایی؛ شاخه علاءالدین وند؛ ( ط ) بهداروند

جدول کلمات

فتی

پیشنهاد کاربران

[ ج َ م َ ] ( ص مرکب ) کنایه از کریم و سخی و بخشنده . ( برهان ) . سمح . ( دهار ) . جواد. ( مهذب الاسماء ) . بامروّت . صاحب فتوت . فتی ̍. راد. حلیم . ( آنندراج ) . فیاض . ( صراح ) . دهشکار. فایض . باذل . دست ودل باز :
جوانمرد و آزاده و خوبروی
جهانجوی و فرزانه و چربگوی .
فردوسی .
که توران شد آن ناجوانمرد مرد
نگه کن که با شاه ایران چه کرد.
فردوسی .
هرگاه که فضای دل یعنی گشادگی دل فراخ باشد مردم جوانمرد باشند و هرگاه که تنگ باشد بخیل باشند. ( ذخیره ٔ خوارزمشاهی ) . برای مذکر و مؤنث هر دو آید، در منتهی الارب آمده : کرمة؛ بکسر، زن جوانمرد :
چرا که خواجه بخیل و زنش جوانمرد است
زنی چگونه زنی سیم ساعد و لنبه .
عماره .

ناد

هشام

سـخی

در زبان آذری به جوانمرد" ایگیت" گفته می شود .
حیدربابا، ایگیت امک ایتیرمز، ( حیدر بابا آگاه باش و بدان که جوانمرد هیچ وقت نان و نمک و زحمت کسی را از یاد نمی برد )
نامرد اولان عمری باشا یتیرمز، ( اما در مقابل نامرد هم به خاطر نامردی پایان خوشی در زندگی نخواهد داشت )

هشام ، راد ، سخی، بافتوت، بامروت، بخشنده، بزرگ همت، جواد، حر، سخاوتمند، عیار، فتا، کریم، مرد، داش، لوطی

جوانمرد:کسی که ترس و بدگمانی ندارد . در کشف الاسرار میبدی آمده : نه عذر رخصت ایشان را فریبد ، نه سلطان وحشت بر ایشان تازد . فرهنگ اصطلاحات عرفانی ذیل جوانمرد .
( ( گفت جوانمرد شو ای پیرمرد
کاینقدرت بود ببایست خورد ) )
( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص 311 . )


یک واژه ی مردسالاری. چرا جوانزن نداریم؟!

پرنیان، به همون دلیلی که اصطلاح مهرمادرانه داریم ولی مهرپدرانه نداریم

هر فمنیست عقده ای که از واژه مرد تنفر داره میتونه بگه ( راد ) ولی بدونید این افراد هیچ فرقی با اونی که میگه زن ناقص العقله ندارن و هردو در یک مرتبه از جهل به سر میبرن تا زمانی که این افکار و این حساسیت های نا بجا هست، مطمئن باشید ضدفمنیسم هم هست و دیگه نتایجش رو خودتون میدونید اگر براستی میخواین تبعیض ها برداشته بشه ، پس حالا نباید از اونور دیوار بیفتین وگرنه همون آشه و همون کاسه اونوقت بازهم زن ها رو ناقص العقل و مردهارو خشن و بدور از عواطف انسانی تلقی خواهند کرد
پس بهتره که این جنسیت زدگی هارو کنار بگذاریم و یکبار هم که شده به شعارهایی که خودتون میدید، عمل کنید و افراد رو به چشم انسان ببینید نه اینکه هرجا تقدیری از جنس مخالف میشه حالت تدافعی بگیرید و زبان به دشنام بگشایید اینرو خطاب به هردو جنسیت میگم نه یک قشر خاص.
پس همدیگه رو به چشم انسان ببینید و دست از پیشداوری افراد از روی جنسیت بردارید چیزی که بین زن ها و مخصوصا فمنیست ها شایع شده و مطمئن باشید تا زمانی که همچن دعوی دارید، بی شک جوامع ضد فمنیسم هم بوجود خواهد آمد و پیامدش هم اینه که شکاف بزرگی بین دو جنسیت بوجود میاد که موجب کاهش ازدواج ها و سازش های زناشویی و افزایش طلاق میشه و به طبعیت از اون، روابط جنسی خارج از ازدواج برای سرکوب میل جنسی هم افزایش پیدا میکنه که از پیامدهای منفیش میتوان به افزایش بیماری های مقاربتی اشاره کرد.
پس لطفا فکر کنید
باتشکر

عالی همت. [ هَِ م ْ م َ ] ( ص مرکب ) آنکه همت عالی دارد. بلندهمت و شریف. بزرگوار. کریم و سخی. جوانمرد. ( ناظم الاطباء ) :
گر از شمشیر برگردی نه عالی همتی سعدی
تو کز نیشی بیازردی نخواهی انگبین رفتن.
سعدی.

بزرگوار


کلمات دیگر: