کلمه جو
صفحه اصلی

دانوش

فرهنگ اسم ها

اسم: دانوش (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: dānuš) (فارسی: دانوش) (انگلیسی: danush)
معنی: نام شخصی در داستان وامق و عذرا، نام کسی که عذرا معشوقه وامق را فروخت

(تلفظ: dānuš) (در اعلام) (= ودانوش) نام شخصی در داستان وامق و عذرا .


فرهنگ فارسی

نام مردی که عذرا را بفروخت و عذرا نام معشوقه وامق

لغت نامه دهخدا

دانوش. ( اِخ ) نام مردی که عذرا را فروخت و عذرا نام معشوقه وامق است و داستان این دو عاشق و معشوق را عنصری بنظم کشیده بوده است منتهی از مجموع آن جز ابیاتی بشاهد لغات در فرهنگها بجای نمانده است :
گذشته بر او بر بسی کام و دام
یکی تیزپائی و دانوش نام.
در فرهنگ سروری ( چ دبیرسیاقی ص 532 ) بیت فوق چنین آمده است. اما در لغت نامه اسدی ( چ اقبال ص 225 ) دو مصراع بیت مذکور مقلوب نقل شده و شعر نیز شاهد کلمه «ودانوش » است بنابراین نام فروشنده عذرا بدو صورت «ودانوش » و «دانوش » در مآخذ مختلف ضبط شده است. برای روشن شدن ذهن لازم بتذکر است که کلمه «ادانوش » نام کسی که عذرا چشم او را کند و «دیانوش » نام مهتر دزدان نیز در داستان وامق و عذرای عنصری آمده است.

پیشنهاد کاربران

معنی این نام جاودانگی ست

دانوش نوشیدا : جاودانگی مادر و ومادری که دارای جاودانگی است . مادری که شیرین کننده زندگی است ( دواسم دخترانه لری است ) .



"دانوش" مردی بود در تاریخ ایران باستان که با از بین بردن برده داری، عشق عَذرا - azra - و وامق را به هم رسانید. در ادبیات فارسی آورده شده است که عذرا و وامقع برده بودند ولی عاشق یک دیگر، دانوش با پهلوانی خویش، برده داری را از بین برد و نیز عشق این دو را به هم رسانید.

Danoosh - دَنوش - و dhanoush هم دو نام دیگری هستند که یکی نام زن در دنیای عرب و دیگری نام مرد و نام خانوادگی در هند و پاکستان است، که با نام "دانوش" ایرانی متفاوت هستند. ولی نام دیگری که ایرانی است و به "دانوش" نزدیک، "دان. وش" به چم "درخت جاودانه / درخت مقدس" در زبان پارسی است. اینها را با یک دیگر اشتباه نگیریم.

با سپاس، دانوش.

نوش کننده دانش، نگهبان خوبی ها و نیکیها


دانوش دیانوش دوانوش - دارنده جاودانگی . ، اسم باریشه اوستایی .


کلمات دیگر: