مترادف تحسین : آفرین خوانی، تعریف، تمجید، ثنا، ستایش، مدح، مدیحه، آفرین، مرحبا، اعجاب، آفرین گفتن، ستایش کردن، ستودن، نیک شمردن
متضاد تحسین : تنقید، انتقاد، تفبیح
برابر پارسی : آفرین باد، آفرین گفتن، ستایش، ستایش کردن، ستودن، شاباش، نکوداشت
applause, praise, admiration
admiration, acclaim, acclamation, compliment, fuss, praise, admiration
بهتري , بهبودي , اصلا ح , بهبود , افزايش , بالا بردن , پيشرفت , بهترشدن , بهسازي , دوباره رويه انداختن , دوباره وصله يا سرهم بندي کردن , نو نما کردن , وصله پينه کردن
(تلفظ: tahsin) (عربی) ستودن و تمجید کردن ، مورد ستایش قرار دادن ، آفرین گفتن و نیک شمردن .
آفرینخوانی، تعریف، تمجید، ثنا، ستایش، مدح، مدیحه ≠ تنقید، انتقاد، تفبیح
آفرین، مرحبا
اعجاب
آفرین گفتن
ستایش کردن، ستودن
نیک شمردن
۱. آفرینخوانی، تعریف، تمجید، ثنا، ستایش، مدح، مدیحه
۲. آفرین، مرحبا
۳. اعجاب
۴. آفرین گفتن
۵. ستایش کردن، ستودن
۶. نیک شمردن ≠ تنقید، انتقاد، تفبیح
(از صبح گلشن ).
(از صبح گلشن ).
(از صبح گلشن ).
تحسین . [ ت َ ] (ع اِ) ج ، تحاسین . نیکویی . (از قطر المحیط)(اقرب الموارد). نیکویی و زیبائی . (ناظم الاطباء).
فردوسی .
خاقانی .
خاقانی .
سعدی (گلستان ).
سعدی (گلستان ).
سعدی (بدایع).
حافظ.
تحسین . [ ت َ ](اِخ ) (خواجه حسن ... افندی ) از دانشمندان متأخر عثمانی و جامع علوم معقول و منقول بود. وی به زبانهای شرق و غرب و فنون جدید نیز آشنایی داشت . در یکی از قرای آلبانی به دنیا آمد و برای تحصیل زبانها و فنون از طرف رشیدپاشا به پاریس رفت و در علوم فنی و مخصوصاً در حکمت طبیعی ، شیمی ، هیئت ، زمین شناسی و دیگر دانشها تخصص یافت . پس از مدتی به «در سعادت » آمد و مدیردارالفنون گردید. وی بسال 1297 هَ . ق . درگذشت . از آثار او ترجمه ٔ بعض کتابهای علمی و فنی و کتابهایی درباره ٔ حکمت و فلسفه است ، ولی هیچیک چاپ نشده است . وی اشعاری فصیح نیز میسرود. (از قاموس الاعلام ترکی ).
تحسین . [ ت َ ] (اِخ ) میر عطاحسین خان مرصعرقم ، خلف میر محمدباقرخان شوق . از سادات رضویه ٔ هند بود. او راست : ضوابط انگلیسی . تواریخ قاسمی . انشاء تحسین نوطرز مرصع. از اوست :
ای بخت به کربلا وطن میخواهم
آغشته به خاک و خون کفن میخواهم
از بهر نثارتربت پاک حسین
یک جان دگر قرض حسن میخواهم .
وی بسال 1200 هَ . ق . درگذشت . (از صبح گلشن ) (از قاموس الاعلام ترکی ).
نکوداشت، آفرین گفتن، ستودن، ستایش کردن