کلمه جو
صفحه اصلی

علوی مدنی

فرهنگ فارسی

یکی از مردم مدینه بعهد الحاکم بامر الله اسماعیلی ششمین خلیفه بنی فاطمه مغرب بود

لغت نامه دهخدا

علوی مدنی. [ ع َ ل َ ی ِ م َ دَ ] ( اِخ ) شخص نابینائی بود که به نوشته تاریخ گزیده در عهد سلطان ملکشاه ، وقتی احمدبن عبدالملک عطاش اسماعیلی طغیان کرد، وی در اصفهان به کمک ملاحده مردم را می ربود، و سرانجام نقشه اوفاش شد و به دست مردم کشته شد. رجوع به تاریخ گزیده چ لندن ج 1 ص 455 و حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 505 شود.

علوی مدنی. [ ع َ ل َ ی ِ م َ دَ ] ( اِخ ) یکی از مردم مدینه به عهد الحاکم بامر اﷲ اسماعیلی ، ششمین خلیفه بنی فاطمه مغرب بود. و داستان او در تاریخ گزیده چنین آمده است : قاضی احمد دامغانی در کتاب «استظهار» آورده است که حاکم جمعی را از مصر بفرستاد و علوی مدنی را بفریفت ، تا در خانه او به شب نقب میزدند تا روضه رسول اﷲ صلی اﷲ علیه و سلم ، و میخواستند که ابوبکر و عمر رضی اﷲ عنهما از روضه حضرت رسول بیرون آورند. در آن روزها در مدینه گردی و تاریکیی و باد و صاعقه ای عظیم پیدا شد. همه خلق بترسیدند و در توبه و انابت کوشیدند، و در حرم رسول علیه الصلاة و السلام گریختند. ساکن نمیشد. علوی مدنی این حال با حاکم مدینه بگفت. حاکم مدینه آن جماعت را بگرفت و سیاست کرد. آن هوا خوش شد. و این حال از کرامات ابوبکر و عمراست بعدِ چهارصد سال. ( تاریخ گزیده چ لندن ج 1 ص 512 ). و نیز رجوع به نزهة القلوب چ دبیرسیاقی ص 14 شود.

علوی مدنی . [ ع َ ل َ ی ِ م َ دَ ] (اِخ ) شخص نابینائی بود که به نوشته ٔ تاریخ گزیده در عهد سلطان ملکشاه ، وقتی احمدبن عبدالملک عطاش اسماعیلی طغیان کرد، وی در اصفهان به کمک ملاحده مردم را می ربود، و سرانجام نقشه ٔ اوفاش شد و به دست مردم کشته شد. رجوع به تاریخ گزیده چ لندن ج 1 ص 455 و حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 505 شود.


علوی مدنی . [ ع َ ل َ ی ِ م َ دَ ] (اِخ ) یکی از مردم مدینه به عهد الحاکم بامر اﷲ اسماعیلی ، ششمین خلیفه ٔ بنی فاطمه ٔ مغرب بود. و داستان او در تاریخ گزیده چنین آمده است : قاضی احمد دامغانی در کتاب «استظهار» آورده است که حاکم جمعی را از مصر بفرستاد و علوی مدنی را بفریفت ، تا در خانه ٔ او به شب نقب میزدند تا روضه ٔ رسول اﷲ صلی اﷲ علیه و سلم ، و میخواستند که ابوبکر و عمر رضی اﷲ عنهما از روضه ٔ حضرت رسول بیرون آورند. در آن روزها در مدینه گردی و تاریکیی و باد و صاعقه ای عظیم پیدا شد. همه ٔ خلق بترسیدند و در توبه و انابت کوشیدند، و در حرم رسول علیه الصلاة و السلام گریختند. ساکن نمیشد. علوی مدنی این حال با حاکم مدینه بگفت . حاکم مدینه آن جماعت را بگرفت و سیاست کرد. آن هوا خوش شد. و این حال از کرامات ابوبکر و عمراست بعدِ چهارصد سال . (تاریخ گزیده چ لندن ج 1 ص 512). و نیز رجوع به نزهة القلوب چ دبیرسیاقی ص 14 شود.



کلمات دیگر: