کلمه جو
صفحه اصلی

کرفشا

فرهنگ فارسی

( اسم ) گیاهی است علفی و دو ساله از تیر. چتریان بارتفاع ۲٠ تا ۶٠ سانتیمتر که در اکثر نقاط خصوصا در نواحی بحر الرومی ( و همچنین ایران ) فراوان است . این گیاه جزو سبزیها ی خوراکی است و در اغذیه مصرف میشود . ریشه اش راست و خاکستر ی قهوه یی و درونش سفید رنگ است . ساقه اش مایل برنگ سبز بی کرک است و برگها شفاف و اندکی ضخیم میباشند . گلها یش کوچک و سفید مایل بزردند . میوه اش کوچک و قهوه یی رنگ و دارا ی خطوطی سفید است . ریشه و برگ میو. این گیاه در تداوی مورد استعمال دارد . برگ گیاه مذکور ضد اسکوربوت و شیر. آن بعنوان مقوی و ضد تب بکار میرود کرویز اپیوس کرفشا اوداسالیون سلزی سلدهری اجمود . یا کرفس آبی . یکی از گونه های کرفس است که در کنار مردابها میروید و در تداوی بعنوان مدر و ضد اسکوربوت بکار میرود کرفس المائ جرجیر المائ قره العین . یا کرفس بری . یا کرفس بستانی . یا کرفس بیابانی . یا کرفس تربی گونه ای کرفس که ریشه ای مانند چغندر یا ترب مواد غذایی اندوخته میکند و حجیم میشود . ریشه اش را مانند ترب و چغندر میخورند کرفس شلغمی کرفس لفتی شلغمی کرویزی کرفس ریشه . یا کرفس جبلی . یا کرفس خوراکی . یا کرفس رومی . یا کرفس ریشه . یا کرفس زراعتی . یا کرفس شلغمی . یا کرفس صحرایی . گونه ای کرفس خود رو که در مزارع میروید و در تداوی مصرف میشود کرفس بری کرفس بیابانی سمرینون خرس گیاه کرفس وحشی . توضیح : گونه ای از این نوع کرفس که در کنار مردابها و رود خانه ها میروید بنام کرفس آبی مشهور است . یا کرفس عطری . گونه ای کرفس که دارا ی گلها ی سفید و ساق. مخطط و برگها ی نرم است . گلها ی این گونه کرفس دارا ی عطری مطبوع میباشد کرفس مشک یا کرفس فرنگی . نوعی کرفس که در زمان ناصر الدین شاه از اروپا بایران وارد شد و رواج یافت ( الماثر و الاثار ) . یا کرفس کوهی . گونه ای کرفس که در دامن. تپه ها و نواحی کوهستانی میروید و مانند کرفس بیابانی در تداوی بعنوان مدر ضد اسکوربوت مصرف میشود کرفس جبلی کرفس الجبل داغ کرویزی . یا کرفس لفتی . یا کرفس مشک . یا کرفس معمولی . یا کرفس نبطی . یا کرفس وحشی .

لغت نامه دهخدا

کرفشا. [ ک َ رَ ] ( اِ ) کرفس. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کرفس شود.


کلمات دیگر: