کلمه جو
صفحه اصلی

کرم دارو

فرهنگ فارسی

مطلق دارو های کرم کش

لغت نامه دهخدا

کرم دارو. [ ک ِ ] ( اِ مرکب ) مطلق داروهای کرم کش. ( یادداشت مؤلف ) :
گویم ار تو هم بدین مشغول باشی به بود
زآنکه به سازد خرف را کرم دارو از خضاب.
سنائی.


کلمات دیگر: