علوی زبیدی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
علوی زبیدی. [ ع َ ل َی ِ زَ ] ( اِخ ) عبدالرحمان بن محمدبن محمدبن یوسف بن عمربن علی بن ابی بکر علوی زبیدی یمانی حنفی ، ملقب به وجیه الدین. وی فقیه و ادیب بود و در نظم و نثر نیز دست داشت. در خدمات سلطانی ترقی کرد و زمانی نیز در عدن بازداشت شد و پس از رهایی ، مدرسه ای در زبید بساخت.او در 748 هَ. ق. متولد شد و در 803 یا 804 درگذشت. او راست : بدیعیة، و شرح آن. ( از معجم المؤلفین ج 5ص 193 از الضوء اللامع ج 4 ص 153 و کشف الظنون ص 234 ).
علوی زبیدی . [ ع َ ل َ ی ِ زَ ] (اِخ ) عبدالرحمان بن ابراهیم بن اسماعیل بن عبداﷲبن عبدالرحمان بن محمدبن یوسف علوی یمانی زبیدی ، ملقب به وجیه الدین . وی شاعری بود که در سال 860 هَ . ق . متولد شد و در حدود 920 درگذشت . او راست : الجواهر الرفیع و وجه المعانی فی معرفة انواع البدیع. و نیز دیوان شعری دارد. (ازمعجم المؤلفین ج 5 ص 112 از هدیة العارفین ج 1 ص 544).
علوی زبیدی . [ ع َ ل َی ِ زَ ] (اِخ ) عبدالرحمان بن محمدبن محمدبن یوسف بن عمربن علی بن ابی بکر علوی زبیدی یمانی حنفی ، ملقب به وجیه الدین . وی فقیه و ادیب بود و در نظم و نثر نیز دست داشت . در خدمات سلطانی ترقی کرد و زمانی نیز در عدن بازداشت شد و پس از رهایی ، مدرسه ای در زبید بساخت .او در 748 هَ . ق . متولد شد و در 803 یا 804 درگذشت . او راست : بدیعیة، و شرح آن . (از معجم المؤلفین ج 5ص 193 از الضوء اللامع ج 4 ص 153 و کشف الظنون ص 234).