کلمه جو
صفحه اصلی

صدریه

عربی به فارسی

نوشيدن , اشاميدن , پيش بند بچه , جليقه , لباس زير شبيه جليقه , نيم تنه يا ژيلت , زيرپوش کشباف , لباس , واگذارکردن , اعطا کردن , محول کردن , ملبس شدن


فرهنگ فارسی

ده کوچکی است از بخش شیب آب شهرستان زابل

لغت نامه دهخدا

صدریه. [ ص َ ری ْ ی َ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از بخش شیب آب شهرستان زابل 12هزارگزی شمال باختری سکوهه ، 6هزارگزی باختر شوسه زاهدان بزابل. سکنه سه خانوار. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] صدریه، (متکلم، فیلسوف، عارف، متوفی قرن 1097 هـ.ق) زینب از زنان عالم، متکلم، فیلسوف، عارف، زاهد و سخنور بود. وی نزد برادرش میرزا ابراهیم علم و دانش آموخت و در کنار پدر و همسرش به تکمیل علوم پرداخت. از همسرش دارای سه فرزند شد که همگی از علمای زمان خود بودند. وی در جمادی الاول سال 1097 هـ.ق درگذشت.
معاونت پژوهش مرکز حوزه های علمیه خواهران, بانوان عالمه و آثار آن ها

پیشنهاد کاربران

بالا نشین صدرنشین

زبیده، دختر ملا صدرای شیرازی و خواهر بدریه و صدریه، از زنان عالم، فاضل، ادیب و مفسر قرن یازدهم بود. زبیده نزد پدر و خواهرش بدریه درس خواند و در ادبیات و تفسیر به مقام استادی رسید و حافظ قرآن شد.


کلمات دیگر: