کلمه جو
صفحه اصلی

ضیر

فرهنگ فارسی

ضرر ٠ گزند رسانیدن کار ٠ یا بیچارگی ٠

لغت نامه دهخدا

ضیر. [ ض َ ] ( ع مص ) ضرر: لا ضیر علیکم ؛ ای لا ضرر فی تأخیر الصلوة بالنوم. ضور. گزند رسانیدن کار. ( منتهی الارب ). گزند کردن. ( دهار ).مضرت کردن. ( زوزنی ). || گزند. || زیان کردن. ( منتهی الارب ) ( تاج المصادر ). || بیچارگی. || احتیاج. ( منتهی الارب ).

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی ضَیْرَ: ضرر
ریشه کلمه:
ضیر (۱ بار)

ضرر رساندن. «ضاره الامر ضیراً: اضّر به» . گفتند: در اینکه ما را بکشی ضرری نیست که ما در آن صورت به سوی پروردگار خویش بر می‏گردیم. طبرسی آن را ضرر فرموده و ضیر و ضرّ را یکی می‏داند.


کلمات دیگر: