نقاب بر افکندن . نمایان شدن . روی نمودن .
نقاب برداشتن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
نقاب برداشتن. [ ن ِ ب َ ت َ ] ( مص مرکب )نقاب برافکندن. نمایان شدن. روی نمودن :
نقاب شرم چو لاله ز روی بردارند
چو ماه و مهرسر و روی در نقاب کنند.
نقاب شرم چو لاله ز روی بردارند
چو ماه و مهرسر و روی در نقاب کنند.
مسعودسعد.
کلمات دیگر: