کنایه از خالق است
نقاش صنع
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
نقاش صنع. [ ن َق ْ قا ش ِ ص ُ ] ( اِخ ) کنایه از خالق است :
نقاش صنع را همه لطف تو بود قصد
بر گل ببست نقش تو و بر گلاب بست.
نقاش صنع را همه لطف تو بود قصد
بر گل ببست نقش تو و بر گلاب بست.
عطار.
کلمات دیگر: