کلمه جو
صفحه اصلی

نقاره کوب

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان کفر آور بخش گیلان شهرستان شاه آباد . در ۳٠ هزار گزی شمال گیلان در دشت سردسیری واقع است و آبش از چشمه محصولش غلات و لبنیات و توتون شغل اهالی زراعت و گله داری است .

لغت نامه دهخدا

نقاره کوب. [ ن َ رِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان اهر. در 21هزارگزی مشرق اهر، در ناحیتی کوهستانی و معتدل هوا واقع است و 425 تن سکنه دارد. آبش از چشمه تأمین می شود. محصولش غلات و حبوبات است. شغل اهالی زراعت و گله داری است. این ده به دو قسمت نقاره کوب قدیم و جدید تقسیم شده است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ) ( نشریه آمار عمومی سال 1335 ).

نقاره کوب. [ ن َ رِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان کفرآور بخش گیلان شهرستان شاه آباد. در 30هزارگزی شمال گیلان ، در دشت سردسیری واقع است و 150 تن سکنه دارد. آبش از چشمه تأمین می شود. محصولش غلات و لبنیات و توتون است. شغل اهالی زراعت و گله داری است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

نقاره کوب . [ ن َ رِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان اهر. در 21هزارگزی مشرق اهر، در ناحیتی کوهستانی و معتدل هوا واقع است و 425 تن سکنه دارد. آبش از چشمه تأمین می شود. محصولش غلات و حبوبات است . شغل اهالی زراعت و گله داری است . این ده به دو قسمت نقاره کوب قدیم و جدید تقسیم شده است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4) (نشریه ٔ آمار عمومی سال 1335).


نقاره کوب . [ ن َ رِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کفرآور بخش گیلان شهرستان شاه آباد. در 30هزارگزی شمال گیلان ، در دشت سردسیری واقع است و 150 تن سکنه دارد. آبش از چشمه تأمین می شود. محصولش غلات و لبنیات و توتون است . شغل اهالی زراعت و گله داری است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).



کلمات دیگر: