متراکم کردن
کماده
عربی به فارسی
فرهنگ فارسی
جامه پاره که گرم کرده بر جای درد نهند تا درد آن بیاساید.
لغت نامه دهخدا
( کمادة ) کمادة. [ ک ِ دَ ] ( ع اِ ) کِماد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). جامه پاره ای که گرم کرده بر جای درد نهند تا درد آن بیاساید. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به کماد شود.
کمادة. [ ک ِ دَ ] (ع اِ) کِماد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). جامه پاره ای که گرم کرده بر جای درد نهند تا درد آن بیاساید. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به کماد شود.
کلمات دیگر: