کلمه جو
صفحه اصلی

عنصلی

فرهنگ فارسی

منسوب به عنصل سرکه عنصلی

لغت نامه دهخدا

عنصلی. [ع ُ ص ُ ] ( ص نسبی ) منسوب به عنصل. رجوع به عنصل شود:سرکه عنصلی ، سکنگبین عنصلی. رجوع به عنصلانی شود.


کلمات دیگر: