کلمه جو
صفحه اصلی

قوفی

فرهنگ فارسی

بیت قوفی دهی است بدمشق

لغت نامه دهخدا

قوفی. [ فی ی ] ( ع اِ ) هر بخور عطرآگین. ( از اقرب الموارد ). رجوع به قوفا شود.

قوفی. [ فا ] ( اِخ ) بیت قوفی دهی است به دمشق. ( منتهی الارب ). رجوع به قوفا شود.

قوفی . [ فا ] (اِخ ) بیت قوفی دهی است به دمشق . (منتهی الارب ). رجوع به قوفا شود.


قوفی . [ فی ی ] (ع اِ) هر بخور عطرآگین . (از اقرب الموارد). رجوع به قوفا شود.



کلمات دیگر: