کلمه جو
صفحه اصلی

کماش

فارسی به انگلیسی

pitcher


فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - نوعی تنگ گرد و پهن و گردن کوتاه باندام کاسه پشت که آنرا از سفال یا چوب سازند : ( گیرم که ترا اکنون سه خانه کماس است بنویس یکی نامه که چندت همه کاس است ) . ۲ - کاس. چوبین کشکول گدایی .

لغت نامه دهخدا

کماش. [ ک َ ] ( اِ ) به معنی کماس است که تُنگ گردن کوتاه باشد. ( ازبرهان ). تُنگ گردن کوتاه. ( آنندراج ). و رجوع به کماس شود. || کاسه چوبین گدایان و شبانان. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به کماس شود.


کلمات دیگر: