موضعی است
قون
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
قون. [ ق ُ وَ ] ( ع اِ ) ج ِ قَونَة. ( اقرب الموارد ). رجوع به قونة شود.
قون. [ ق َ ] ( اِخ ) موضعی است. ( منتهی الارب ) ( از معجم البلدان ).
قون. [ ق َ ] ( اِخ ) موضعی است. ( منتهی الارب ) ( از معجم البلدان ).
قون . [ ق َ ] (اِخ ) موضعی است . (منتهی الارب ) (از معجم البلدان ).
قون . [ ق ُ وَ ] (ع اِ) ج ِ قَونَة. (اقرب الموارد). رجوع به قونة شود.
کلمات دیگر: