منتصر سامانی. [ م ُ ت َ ص ِ رِ ] ( اِخ ) رجوع به اسماعیل بن نوح شود.
منتصر سامانی
لغت نامه دهخدا
دانشنامه عمومی
ابوابراهیم اسماعیل بن نوح بن منصور بن نصر شناخته شده به منتصر آخرین بازمانده از امیران سامانی بود. تحرکات و تلاش های منتصر در نبردهایی که میان او و ایلک خان که نیروهای آواز قبایل مختلف ترک تشکیل یافته بود ثمری نبخشید و سرانجام با شکست او، قلمرو سامانی میان حاکمان نو پای ترک تقسیم شد. از میان قبایل ترک، ترکان غز تا آخرین روزهای حیات سامانیان، به آن ها وفادار ماندند و اسماعیل بن نوح منتصر را در سال ۳۹۳ هنگام نبرد با ایلک خان، یاری رساندند. سرانجام منتصر در ربیع الاول سال ۳۹۵ توسط عربان بنی بهیج که شبانه بر منتصر هجوم بردند به قتل رسید. مقبرهٔ او، در بین مردم به نام مقبره علم بردار، یا علمدار مشهور است، با فاصله کمی از روستای آستان بابا نزدیک کرکی واقع است.
ناجی، محمدرضا (۱۳۷۰). فرهنگ و تمدن اسلامی در قلمرو سامانیان. تهران: امیرکبیر. شابک ۹۶۴-۰۰-۱۰۸۶-۳.
هروی، جواد (۱۳۸۲). تاریخ سامانیان عصر طلایی تاریخ ایران. تهران: امیرکبیر. شابک ۹۶۴_۰۰۰۷۶۴_۱ مقدار |شابک= را بررسی کنید: invalid character (کمک).
پس از دستگیری عبدالملک و خاندان سامانی یکی از برادران امیر عبدالملک، به نام ابوابراهیم اسماعیل بن نوح منتصر موفق شد فرار کند. ابوابراهیم به بخارا رفت و مدتی کوتاه به گونه ای مخفیانه در آنجا به سر برد. پس از بخارا به خوارزم رفت. در خوارزم عده ای از بزرگان دولت سامانی، به ابوابراهیم پیوستند. ابوابراهیم ارسلان بالو را به عنوان سپهسالاری لشکر خود برگزید. ارسلان بالو از جانب منتصر سامانی به بخارا تاخت. در بخارا جعفرتگین عده ای از امرای او را به اسارت گرفت و به پایتخت خوارزم که جرجانسیه بود فرستاد او در تعقیب فراریان تا حدود سمرقند پیش رفت. پس از آن ابوابراهیم به بخارا بازگشت اهالی بخارا به گرمی از او استقبال کردند. ایلک بااطلاع از این موضوع تصمیم گرفت که باری دیگر به ماوراءالنهر لشکرشی کند.
ابوابراهیم و یارانش به خراسان عقب نشنی کردند در آن زمان امیر نصر برادر سلطان محمود که در نیشابور حکومت می کرد از رو به رو شدن با منتصر امتناع کرد و از نیشابور به هرات رفت سلطان محمود پس از آگاهی از این موضوع به سوی نیشابو رفت منتصر هم آن شهر را ترک کرد و به سمت اسفراین حرکت کرد. در زمان اقامت سلطان محمود در نیشابور غلامان ترک او شورش کردند عده ای از این غلامان از ترس تنبیه شدن فرار کردند و به منتصر پیوستند از جمله این افراد ابوالقاسم سیمجوری بود که به خدمت منتصر درآمد پس از آن منتصر به همراه جمعی از یاران خود و ابوالقاسم سیمجوری برای دریافت کمک نظامی به نزد وشمگیر رفت. این زمان مقارن بود با اوضاع نابسامان و آشفتهٔ حکومت آل بویه. قابوس به منتصر توصیه کرد ابتدا قلمرو آل بویه را تصرف کند. منتصر به همراه پسران وشمگیر به سمت ری لشکر کشید. در آنجا بزرگان دربار آل بویه با فریب از حمله منتصر به ری خودداری کردند سپس منتصر به سمت نیشابور حرکت کرد ابومنصور برادر سلطان محمود نیشابور را ترک کرد و این باعث شد نیشابور به تصرف منتصر درآید. (شوال ۳۹۱) سلطان محمود حاجب التونتاش را به کمک امیرنصر فرستاد آن ها سپاه ابوابراهیم را شکست دادند و او را مجبور به ترک نیشابور کردند.
منتصر پس از آن به گرگان رفت در این زمان ابوابراهیم، ارسلان بالو را که سپهسالار لشکر او بود به دلیل استیلای زیاد به قتل رساند. منتصر با سپاه امیرنصر درگیر شد و با شکست مواجه شد. در این نبرد و درگیری سیمجوری و توزتاش به دام سپاه غزنوی افتادند. پس از آنکه ابوابراهیم شکست خورد مدتی را در نواحی مختلف سرگردان بود. او به قلمرو ترکان غز رفت و با یاری آن ها با ایلک خان درگیرشد ضربه ای بر لشکر ایلک خان وارد کرد. پس از آن منتصر به خراسان برگشت ولی موفق نشد. ابوابراهیم در حمله به بخارا موفقیت هایی بدست آورد در همین زمان بود که سپهسالار سمرقند به هواداری از منتصر با سه هزار تن از سپاهیانش به منتصر پیوست. منتصر در شعبان سال ۳۹۴ موفق شد ایلک خان را متواری سازد. ایلک پس از شکستی که از منتصر خورد به ترکستان رفت و به جمع آوری سپاه پرداخت و سپس باری دیگر به جنگ با منتصر پرداخت. سپاهان غز به دلیل اموال بسیاری که از سپاه ایلک بدست آورده بودند از منتصر جدا شدند. از جمله یکی از سران سپاه منتصر به نام ابوالحسن طاق با پنج هزار نفر به ایلک پیوست. این نبرد با شکست منتصر تمام شد و منتصر مجبور شد فرار کند. او پس از شکست، بار دیگر برای گردآوری سپاه به خراسان رفت اما به هر کجا می تاخت ازدهای آفت دندان باز کرده می یافت سرانجام قلمرو سامانی میان قراخانیان و غزنویان تقسیم شد.
ناجی، محمدرضا (۱۳۷۰). فرهنگ و تمدن اسلامی در قلمرو سامانیان. تهران: امیرکبیر. شابک ۹۶۴-۰۰-۱۰۸۶-۳.
هروی، جواد (۱۳۸۲). تاریخ سامانیان عصر طلایی تاریخ ایران. تهران: امیرکبیر. شابک ۹۶۴_۰۰۰۷۶۴_۱ مقدار |شابک= را بررسی کنید: invalid character (کمک).
پس از دستگیری عبدالملک و خاندان سامانی یکی از برادران امیر عبدالملک، به نام ابوابراهیم اسماعیل بن نوح منتصر موفق شد فرار کند. ابوابراهیم به بخارا رفت و مدتی کوتاه به گونه ای مخفیانه در آنجا به سر برد. پس از بخارا به خوارزم رفت. در خوارزم عده ای از بزرگان دولت سامانی، به ابوابراهیم پیوستند. ابوابراهیم ارسلان بالو را به عنوان سپهسالاری لشکر خود برگزید. ارسلان بالو از جانب منتصر سامانی به بخارا تاخت. در بخارا جعفرتگین عده ای از امرای او را به اسارت گرفت و به پایتخت خوارزم که جرجانسیه بود فرستاد او در تعقیب فراریان تا حدود سمرقند پیش رفت. پس از آن ابوابراهیم به بخارا بازگشت اهالی بخارا به گرمی از او استقبال کردند. ایلک بااطلاع از این موضوع تصمیم گرفت که باری دیگر به ماوراءالنهر لشکرشی کند.
ابوابراهیم و یارانش به خراسان عقب نشنی کردند در آن زمان امیر نصر برادر سلطان محمود که در نیشابور حکومت می کرد از رو به رو شدن با منتصر امتناع کرد و از نیشابور به هرات رفت سلطان محمود پس از آگاهی از این موضوع به سوی نیشابو رفت منتصر هم آن شهر را ترک کرد و به سمت اسفراین حرکت کرد. در زمان اقامت سلطان محمود در نیشابور غلامان ترک او شورش کردند عده ای از این غلامان از ترس تنبیه شدن فرار کردند و به منتصر پیوستند از جمله این افراد ابوالقاسم سیمجوری بود که به خدمت منتصر درآمد پس از آن منتصر به همراه جمعی از یاران خود و ابوالقاسم سیمجوری برای دریافت کمک نظامی به نزد وشمگیر رفت. این زمان مقارن بود با اوضاع نابسامان و آشفتهٔ حکومت آل بویه. قابوس به منتصر توصیه کرد ابتدا قلمرو آل بویه را تصرف کند. منتصر به همراه پسران وشمگیر به سمت ری لشکر کشید. در آنجا بزرگان دربار آل بویه با فریب از حمله منتصر به ری خودداری کردند سپس منتصر به سمت نیشابور حرکت کرد ابومنصور برادر سلطان محمود نیشابور را ترک کرد و این باعث شد نیشابور به تصرف منتصر درآید. (شوال ۳۹۱) سلطان محمود حاجب التونتاش را به کمک امیرنصر فرستاد آن ها سپاه ابوابراهیم را شکست دادند و او را مجبور به ترک نیشابور کردند.
منتصر پس از آن به گرگان رفت در این زمان ابوابراهیم، ارسلان بالو را که سپهسالار لشکر او بود به دلیل استیلای زیاد به قتل رساند. منتصر با سپاه امیرنصر درگیر شد و با شکست مواجه شد. در این نبرد و درگیری سیمجوری و توزتاش به دام سپاه غزنوی افتادند. پس از آنکه ابوابراهیم شکست خورد مدتی را در نواحی مختلف سرگردان بود. او به قلمرو ترکان غز رفت و با یاری آن ها با ایلک خان درگیرشد ضربه ای بر لشکر ایلک خان وارد کرد. پس از آن منتصر به خراسان برگشت ولی موفق نشد. ابوابراهیم در حمله به بخارا موفقیت هایی بدست آورد در همین زمان بود که سپهسالار سمرقند به هواداری از منتصر با سه هزار تن از سپاهیانش به منتصر پیوست. منتصر در شعبان سال ۳۹۴ موفق شد ایلک خان را متواری سازد. ایلک پس از شکستی که از منتصر خورد به ترکستان رفت و به جمع آوری سپاه پرداخت و سپس باری دیگر به جنگ با منتصر پرداخت. سپاهان غز به دلیل اموال بسیاری که از سپاه ایلک بدست آورده بودند از منتصر جدا شدند. از جمله یکی از سران سپاه منتصر به نام ابوالحسن طاق با پنج هزار نفر به ایلک پیوست. این نبرد با شکست منتصر تمام شد و منتصر مجبور شد فرار کند. او پس از شکست، بار دیگر برای گردآوری سپاه به خراسان رفت اما به هر کجا می تاخت ازدهای آفت دندان باز کرده می یافت سرانجام قلمرو سامانی میان قراخانیان و غزنویان تقسیم شد.
wiki: منتصر سامانی
کلمات دیگر: