کلمه جو
صفحه اصلی

زاییده


مترادف زاییده : متولد، مولود، حاصل، نتیجه

فارسی به انگلیسی

giving birth to, productive, self-increasing


born


مترادف و متضاد

متولد، مولود


حاصل، نتیجه


۱. متولد، مولود
۲. حاصل، نتیجه


لغت نامه دهخدا

زاییده. [ دَ / دِ ] ( ن مف ) مولود. فرزند. زاده. || بوجود آمده. نتیجه. ثمره.

فرهنگ عمید

۱. پیدا شده.
۲. به دنیا آمده، مولود، فرزند، زاده.

پیشنهاد کاربران

نتیجه ، حاصل، چیزهای اضافی هم معنا دارد


کلمات دیگر: