مترادف گداختگی : ذوب، ذوبان
گداختگی
مترادف گداختگی : ذوب، ذوبان
فارسی به عربی
انشطار
مترادف و متضاد
ادغام، امتزاج، امیزش، گداختگی، ذوب، ترکیب و امتزاج، ائتلاف یک شرکت با شرکت دیگر
ریزش، مد، گداز، سیل، اسهال، سیلان، شار، گداختگی، تغییرات پی درپی، خون ریزش
ذوب، ذوبان
فرهنگ فارسی
گداخته بودن مذاب بودن .
لغت نامه دهخدا
گداختگی. [ گ ُ ت َ / ت ِ ] ( حامص ) عمل گداخته شدن. ذوب شدن.
کلمات دیگر: