کلمه جو
صفحه اصلی

فارغ البال


مترادف فارغ البال : آزاد، آسوده، بی تشویش، بی دغدغه، آسوده دل، آسوده خاطر، خاطرجمع، راحت، رها، فارغ، مرفه

متضاد فارغ البال : مضطرب

برابر پارسی : آسوده دل، سبکبال

فارسی به انگلیسی

enjoying peace of mind, tranquil


carefree, careless, disengaged, fancy-free, undisturbed

مترادف و متضاد

آزاد، آسوده، بی‌تشویش، بی‌دغدغه، آسوده‌دل، آسوده‌خاطر، خاطرجمع، راحت، رها، فارغ، مرفه ≠ مضطرب


فرهنگ فارسی

آسوده خاطر آسوده دل : تا قریب پنج سال در ظل وارف عوارف و کنف عواطف او فارغ البال رافع الحال گذرانیدم .

لغت نامه دهخدا

فارغ البال. [ رِ غُل ْ ] ( ع ص مرکب ) آسوده خاطر. آسوده دل : پیوسته آسوده و مرفه الحال و آزاد و فارغ البال. ( ترجمه محاسن اصفهان ص 132 ). تا ایشان مرفه الحال و فارغ البال در این طرف مقیم شدند. ( ترجمه تاریخ قم ص 5 ). و رجوع به فارغ بال شود.

فرهنگ عمید

۱. آسوده خاطر، آسوده دل، فارغ الحال.
۲. (قید ) با آسودگی خاطر.

فرهنگ فارسی ساره

آسوده دل


پیشنهاد کاربران

آخه واژه پارسی ( بال ) باید با ( ال ) بیاید؟؟
گمان کنم کسی که برای نخستین بار این واژه را بکار برد، ( ( ترکیبی ) ) زده بود.

فارغ البال : آسوده دل .
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 252 ) .

unheeded

( آزاده دل ) آزاده دل. [ دَ / دِ دِ ] ( ص مرکب ) فارغ بال. || صالح. ( برهان ) . || حلال زاده. ( برهان ) .


کلمات دیگر: