کلمه جو
صفحه اصلی

گبه


مترادف گبه : خرسک، فرش، قالی، گلیم

فارسی به انگلیسی

carpet, rug

مترادف و متضاد

خرسک، فرش، قالی، گلیم


فرهنگ فارسی

( اسم ) نوعی قالی که پود های دراز دارد خرسک .

فرهنگ معین

(گَ بِّ ) (اِ. ) نوعی گلیم دست باف خاص ایران که نقشه اش از داستانی حکایت می کند.
( ~ . ) (اِ. ) شیشة حجام که بدان حجامت کنند، شاخ حجامت .

(گَ بِّ) (اِ.) نوعی گلیم دست باف خاص ایران که نقشه اش از داستانی حکایت می کند.


( ~ .) (اِ.) شیشة حجام که بدان حجامت کنند، شاخ حجامت .


لغت نامه دهخدا

گبه. [ گ َب ْ ب َ / ب ِ ] ( اِ ) شیشه حجام را گویند که بدان حجامت کند. ( برهان ) ( آنندراج ). شاخ حجامت. || خرسک. نوعی قالی که پود دراز دارد.

دانشنامه عمومی

انسان های اولیه از پوست حیوانات به عنوان زیرانداز خود استفاده می کردند. به مرور زمان با اهلی کردن حیواناتی که دارای پوست پشمی بودند و نیز با به دست آوردن تجربه کافی در ساختن ابزارهای لازم، پشم حیوانات اهلی را ریسیدند و گلیم های ساده را که نخستین زیراندازهای تار و پودی بودند را بافتند. بعدها بر اساس تجربه و تلاش، انواع زیراندازها را بافتند که یکی از آن ها گبه می باشد.گبه یا قالیچه خرسک فرشی از جنس قالی است که معمولاً در اندازه کوچک توسط عشایر لر و قشقایی بافته می شود.
گبه استان بوشهر
گبه ایل بختیاری
گبه پرزهای بلند دارد و در بافت آن شمار پود بیشتری به کار می رود که تأثیر چشمگیری بر نرمی گبه می گذارد. تعداد پود برخی از گبه ها گاهی از سه تا هشت پود در هر رج و بلندی پرزها گاهی تا یک سانتی متر هم می رسد.
به طور یقین نمی دانیم نام گبه از کجا آمده است. فرش شناسان امروز برای یافتن ریشه این کلمه مسیر پر پیچ و خمی را پیموده اند. در مواقعی آن را در کنار واژه قبیح گذاشته وگاه به کلمه «گایر» ربط داده اند که اولی به معنای زشت و معمولی و دومی به معنای حفاظ است. اما امروز در لغت به معنای ضخیم و زمخت است و نوعی فرش است که دارای خوابی بلند و به صورت درشت بافت است. در ابتدا نیز به عنوان زیراندازی بافته شده که مانع نفوذ سرمای زمین می شده است..
در اوایل گبه ها ساده و بدون نقش بافته می شدند. بافندگان اغلب از محیط و طبیعت اطراف الهام می گرفتند و طرح های ذهنی خود را روی گبه ها به کار می گرفتند. چون بافنده آن را برای نیاز و مصرف شخصی خود تولید می کرده در بافت آن از ایده های ذهنی اش بهره می گرفته و گاهی آرزوهایش را بر روی گبه به نمایش می گذاشته است. مانند نقش چادر که شاید به معنای داشتن سرپناهی ثابت بوده یا نقش انسان به عنوان خانواده و نقش های دیگری که هر یک نماد خاص خود را داشته است. گبه دستبافته ای با اصالت است و نقوشی که در بافت آن به کار رفته است آن را از سایر دستبافته ها متمایز می کند.اغلب طرح های گبه ملهم از طبیعت اطراف بافندگان و بر اساس ذهنیت آن ها بوده است. مهم ترین طرح های گبه به شرح زیر است:
گبه (فیلم). گبه فیلمی به نویسندگی و کارگردانی محسن مخملباف است که در سال ۱۳۷۴ تولید شده است. فیلم داستان عاشقانه ی دختری از ایل قشقایی است. گبه در ایران و به زبان فارسی تهیه شده و مدت آن ۹۰ دقیقه است. موسیقی آن ساختهٔ حسین علیزاده است.
شقایق جودت در نقش گبه
حسین محرمی
عباس سیاحی
رقیه محرمی
پروانه قلندری

دانشنامه آزاد فارسی

گبه (سینما). گَبِّه (سینما)
فیلمی ساختۀ محسن مخملباف در ۱۳۷۵ش. فیلم مذکور با بداهه پردازی و شیوه ای مبتنی بر کشف و شهود ساخته شده است. عنصر داستانی در فیلم گبه بسیار کم رنگ است، و سکانس های به هم پیوستۀ آن بر جلوه های نظرگیرِ طبیعت و مناظر ناشناخته ای مبتنی است که در فیلم نقش محوری دارند. در گبه چهار فصلِ سال با تصاویری از جلوه های گوناگون طبیعت به همراه کوچ، که اساس زندگیِ عشایر است، نشان داده می شود. عشقی که مایۀ داستانی فیلم گبه را می سازد در مسیر حرکت و گردشِ فصل ها و تفسیرِ جلوه های رنگارنگ طبیعت شکل می گیرد.

گبه (صنایع دستی). گَبِّه (صنایع دستی)
گَبِّه
زیرانداز و نوعی دست بافتۀ داری. تار گبه معمولاً از موی بز و پود آن از پشم گوسفند است. بافت این فرشینه در روستاها و ایلات، روی دار افقی صورت می گیرد. طرح گبه، نگاره هایی است ذهنی که اشکال هندسی سطح گبه را فراگرفته است. بافت آن درشت و ضخیم است، به طوری که از لحاظ کلفتی از سایر دست بافته ها متمایز است. معروف ترین گبۀ ایران، گبۀ شیری است که در ایل های قشقایی، بختیاری، و لری بافته می شود. گبه بافی در بیشتر مناطق روستایی و عشایری استان های کهگیلویه و بویراحمد، بوشهر و برخی از مناطق استان های چهارمحال و بختیاری و خوزستان مرسوم است. پشم مصرفی در گبه اغلب خودرنگ است و احتیاج به رنگرزی ندارد.

واژه نامه بختیاریکا

( گَبِه ) گلیم

پیشنهاد کاربران

جبه


کلمات دیگر: