کلمه جو
صفحه اصلی

چارک


مترادف چارک : ربع، یک چهارم، چاوش، نقیب

فارسی به انگلیسی

quarter, old unit of weight equal to 750 grammes, old weight = 750 grammes

quarter, old weight = 750 grammes


quarter, one - fourth


quarter


مترادف و متضاد

چاوش، نقیب


quarter (اسم)
بخش، ربع، محله، اقامت گاه، یک چهارم، چارک، برزن، مدت سه ماه، زنهار، چهارک، یک چارک

ربع، یک‌چهارم


۱. ربع، یکچهارم
۲. چاوش، نقیب


فرهنگ فارسی

یک چهارم چیزی، یک چهارم من که معادل ده سیراست
( صفت اسم ) چاووش نقیب قافله .
قریه ایست از قرای توابع بلوک لارستان فارس در کنار بحرالعجم واقع و جزو بنادر محسوب میشود .

فرهنگ معین

(رَ ) (اِمر. ) ۱ - یک چهارم هر چیز. ۲ - واحد وزن ، یک چهارم من که معادل ده سیر یا ۷۵٠ گرم می باشد. ۳ - یک چهارم زرع که معادل چهار گره است .
( ~. ) [ سنس . ] (ص . اِ. ) چاووش ، نقیب قافله .

(رَ) (اِمر.) 1 - یک چهارم هر چیز. 2 - واحد وزن ، یک چهارم من که معادل ده سیر یا 750 گرم می باشد. 3 - یک چهارم زرع که معادل چهار گره است .


( ~.) [ سنس . ] (ص . اِ.) چاووش ، نقیب قافله .


لغت نامه دهخدا

چارک . [ رَ ] (اِ مرکب ) چاووش . (برهان ). نقیب قافله . (برهان ) :
به یک دم هر دو تن از جا بجستند
چو چارک چوب در بیچاره بستند.

نزاری قهستانی .



چارک . [ رَ ] (اِخ ) قریه ای است از قرای توابع بلوک لارستان فارس در کنار بحرالعجم واقع و جزو بنادر محسوب میشود. اهالی آنجا و اکثر لارستان شافعی مذهب می باشند. (مرآت البلدان ج 4 ص 50) و مؤلف فارسنامه ذیل «ناحیه ٔ شیب کوه لارستان » نویسد: قصبه ٔ این ناحیه ٔ «بندر چارک » است بمسافت بیست و پنج فرسخ از شهر لار دور افتاده است ... و رجوع به جغرافی سیاسی کیهان ص 483 شود.


چارک. [ رَ ] ( اِ مرکب ) چاووش. ( برهان ). نقیب قافله. ( برهان ) :
به یک دم هر دو تن از جا بجستند
چو چارک چوب در بیچاره بستند.
نزاری قهستانی.

چارک. [ رَ ] ( اِ مرکب ) مخفف چهاریک. ربع. یک چهارم. یک حصه از چهار حصه. || چهاریک من ( ده سیر ) چهاریک ذرع. ( ده گره ) ربع یک من. یک چهارم من. || ربع یک ذرع.یک چهارم ذرع. || ده سیر ( در تداول عامه ). || پنجاه ( مخفف پنجاه درم که یک چهارم من تبریز باشد ). و رجوع به ربع و چاریک و چهاریک شود.

چارک. [ رَ ] ( اِخ ) قریه ای است از قرای توابع بلوک لارستان فارس در کنار بحرالعجم واقع و جزو بنادر محسوب میشود. اهالی آنجا و اکثر لارستان شافعی مذهب می باشند. ( مرآت البلدان ج 4 ص 50 ) و مؤلف فارسنامه ذیل «ناحیه شیب کوه لارستان » نویسد: قصبه این ناحیه «بندر چارک » است بمسافت بیست و پنج فرسخ از شهر لار دور افتاده است... و رجوع به جغرافی سیاسی کیهان ص 483 شود.

چارک . [ رَ ] (اِ مرکب ) مخفف چهاریک . ربع. یک چهارم . یک حصه از چهار حصه . || چهاریک من (ده سیر) چهاریک ذرع . (ده گره ) ربع یک من . یک چهارم من . || ربع یک ذرع .یک چهارم ذرع . || ده سیر (در تداول عامه ). || پنجاه (مخفف پنجاه درم که یک چهارم من تبریز باشد). و رجوع به ربع و چاریک و چهاریک شود.


فرهنگ عمید

۱. یک‌چهارم چیزی.
۲. یک‌چهارم من، معادل ده سیر؛ ۷۵۰ گرم.
۳. یک‌چهارم ذرع، معادل چهارگره.


۱. رونده.
۲. چاووش؛ نقیب قافله.


۱. رونده.
۲. چاووش، نقیب قافله.
۱. یک چهارم چیزی.
۲. یک چهارم من، معادل ده سیر، ۷۵۰ گرم.
۳. یک چهارم ذرع، معادل چهارگره.

دانشنامه عمومی

چارَک به معنی یک چهارم و ربع دارای معانی زیر است.
چارک (یکا)، یک چهارم من معادل ده سیر یا ۷۵۰ گرم، نیز یک چهارم زرع معادل چهار گره
چارک (آمار) یکی از مفاهیم در دانش آمار و برابر اصطلاح انگلیسی (quartile)
چارک (ابزار) (یک چهارم دایره)، ابزاری در اخترشناسی برای اندازه گیری زاویه

چارک (آمار). در آمار توصیفی به هر یک از سه مقداری که یک مجموعه از داده های مرتب را به چهار بخش مساوی تقسیم می کند چارَک گفته می شود. به این صورت هر کدام از آن بخش ها یک چهارم از نمونه یا جمعیت را به نمایش می گذارد.
Q 0 .23 {\displaystyle Q_{0}.23}   را صدک بیست و سوم
Q 0 .4 {\displaystyle Q_{0}.4}   را دهک چهارم می نامند.
فرض کنید متغیر تصادفی X دارای توزیع F ( x ) {\displaystyle F(x)}   باشد. پارامتر Q p {\displaystyle Q_{p}}  را چندک مرتبه p برای F ( x ) {\displaystyle F(x)}   یا برای X می نامیم، هرگاه نامساوی دو طرفه زیر را داشته باشیم
معنی این نامساوی دو طرفه این است که مقدار احتمال در فاصله باز ( − ∞ , Q p ) {\displaystyle (-\infty ,Q_{p})}   حداکثر p و در فاصله نیم باز ( − ∞ , Q p ] {\displaystyle (-\infty ,Q_{p}]}   حداقل p می باشد.برحسب اینکه 100p یا 10p یا 4p عدد درست (بدون اعشار، integer) باشد، Q p {\displaystyle Q_{p}}   را به ترتیب صدک یا دهک یا چارک می نامند.مثلا
البته به سه مقدار Q 0 .75 {\displaystyle Q_{0}.75}  ، Q 0 .50 {\displaystyle Q_{0}.50}  ، Q 0 .25 {\displaystyle Q_{0}.25}   به ترتیب چارک اول (یا چارک پایینی)، میانه و چارک سوم (یا چارک بالایی) گفته می شود.اگر F ( x ) {\displaystyle F(x)}   پیوسته و اکیدا صعودی باشد، یعنی نمودار آن دارای خطوط افقی یا جهشی نباشد، آنگاه نامساوی بالا تبدیل به تساوی F ( Q p ) = p {\displaystyle F(Q_{p})=p}   می شود و Q p {\displaystyle Q_{p}}   پاسخ یکتای معادله زیر می باشد:

چارک (ابزار). چارَک (ابزار) یا کُوادرانت (به عربی: ربع)، و (به انگلیسی: Quadrant)، ابزاری است که در مشاهده های آسمانی اخترشناسی برای اندازه گیری زاویه تا ۹۰ درجه استفاده می شود. این وسیله را در اصل بطلمیوس به عنوان نمونهٔ بهتری از استرلاب (به یونانی: اَسْترُلابُن (ἁστρολάβον)) ارائه داده است. از آن پس گونه های مختلفی از این ابزار را اخترشناسان مسلمان سده های میانه برای استفاده در بررسی های خود ساختند.
استرلاب

چارک (دشتی). مختصات: ۲۸°۳۴′۳۸″ شمالی ۵۱°۱۴′۵۴″ شرقی / ۲۸٫۵۷۷۲۲°شمالی ۵۱٫۲۴۸۳۳°شرقی / 28.57722; 51.24833
دهستان ها و روستاهای شهرستان دشتی سایت مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی (مصوبه ۱۸ آبان ۱۳۶۵ خورشیدی).
تاریخ تحولات سیاسی - اجتماعی دشتی، حبیب الله سعیدی نیا، نشر موعود اسلام، بوشهر (۱۳۸۳)، ص ۳۸۶–۳۸۸.
چارک، روستایی است از توابع بخش مرکزی شهرستان دشتی استان بوشهر ایران.
روستای چارک در ۱۶ کیلومتری غرب خورموج مرکز شهرستان دشتی از توابع استان بوشهر در حاشیه کوه مند قرار دارد. قدمت آن به ۳۵۰ سال پیش می رسد و با آثار باستانی کشف شده قدمت آن دو هزار سال تخمین زده شده است. وجه تسمیه روستا به چه علت نام روستا را چارک نامیده اند:
این روستا در دهستان خورموج قرار دارد و بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۵ آمار رسمی جمعیت آن ۷۶۰ نفر (۱۷۱ خانوار) بوده و اکنون حدود یک هزار نفر جمعیت (۲۳۰ خانوار) دارد.

چارک (زابل). چارک (charak) روستایی است در بخش پشت آب شهرستان زابل، استان سیستان و بلوچستان.
کتاب گیتاشناسی ایران جلد سوم- عباس جعفری – چاپ ۱۳۸۴
این روستا در ۱۲ کیلومتری شمال شهر زابل و در منطقه ای دشت و در ۴ مسیر ادیمی به برج میرگل قرار دارد. ارتفاع آن از سطح دریا ۴۷۵ متر و آب و هوای آن گرم و خشک است.

چارک (یکا). چارک مخفف چهاریک به معنی یک چهارم هر چیزی است. دو واحد اندازه گیری به نام چارک وجود دارد. چارک واحد جرم به معنی یک چهارم من و چارک واحد طول به معنی یک چهارم ذرع است.
چارک واحد جرم به معنی یک چهارم من است. یک چهارم من تبریز معادل ده سیر یا ۷۵۰ گرم است. همچنین معادل پنجاه درم و ۳۷۵۰ قیراط است.
چارک واحد طول یک چهارم ذرع و معادل چهارگره است. یک چهارم ذرع متداول معادل ۲۶ سانتیمتر است.
لغت نامه دهخدا. واژه چارک

دانشنامه آزاد فارسی

چارَک
یک چهارم مَن تبریز که برابر با ۱۰ سیر یا ۷۵۰گرم است. چارک در طول به معنای یک چهارم ذرع یا چهار گره است.

چارک (ریاضیات). چارَک (ریاضیات)(quartile)
در آمار۱، هر یک از سه مقدار متغیر۲ که توزیع۳ آن را به چهار قسمت با فراوانی۴ برابر تقسیم می کنند. این مقادیر عبارت اند از چارک پایین۵ یا صدک۶ ۲۵ام که پایین ترین ۲۵٪ توزیع فراوانی متغیر در زیر آن قرار دارد، میانه۷ یا صدک ۵۰ام که مرز بین ۲۵٪ وسطی بالایی و ۲۵٪ وسطی پایینی است، و بالاخره چارک بالا۸ یا صدک ۷۵ام که ۲۵٪ بالایی توزیع در بالای آن قرار دارد. تفاضل بین چارک های بالا و پایین، دامنۀ میان چارکی۹ نامید ه می شود و شاخص مفید پراکندگی توزیع آماری۱۰ است، زیرا مقادیر فرین غیرعادی۱۱ اثری بر آن ندارند، نیز ← دامنه_(آمار)
statistics
variable distribution frequency lower quartile percentile median upper quartile interquartile range statistical distribution freak extreme values

فرهنگستان زبان و ادب

{quadrant} [پزشکی-دندان پزشکی] هریک از چهار قسمت حاصل از تقسیم قوس های دندانی بالا و پایین به وسیلۀ خط میانی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] چارک ، واحدی در اندازه گیری وزن و طول است.
واژه چارک ، در پهلوی به صورت atrušvātakč و در بیش تر منابع به صورت چاریک و چهاریک است .این واژه در دو مفهوم به کار رفته است : به معنای یک چهارم هرچیز. و به عنوان واحد اندازه گیری در مقیاس وزن ، معادل یک چهارم منِ تبریز یا ده سیر و در مقیاس طول ، معادلِ یک چهارم ذرع یا چهار گره
موارد استعمال
از مشتقات چارک ، چارکه chârke یا (chârake، چارکی یا چرکه است که برابر است با یک قسمت از چهار قسمت آجر یا خشت کامل . همچنین چارکی واحدی برای بطری معمولاً شیشه ای با گنجایش حدود دوچَتْوَر (به روسی ، واحد اندازه گیری حجم معادل ۱۲۵ میلی لیتر؛ چَتوَل ) یا پنج سیر بوده است .در ترکی این اصطلاح به صورت چیرک eyrekč، به معنای یک چهارم ساعت یا سکه ، به کار می رفته است .در میان واحدهای اندازه گیری باستانی به tačarیا čaratuاشاره شده که یک چهارم پارسنگ است (معادل مسافتی که فرد معمولاً در یک ساعت ، پیاده طی می کند) است .
← در ایلخانیان
برطبق قانونی که در ۱۸ دی ۱۳۱۱ به تصویب مجلس رسید، در پنج مادّه استفاده از اوزان قدیمی ممنوع و مقررات آن منسوخ گردید.در این تصویب نامه اجرای قانون جدید بر عهده مؤسسه استاندارد گذاشته و مقرر شد این مؤسسه دستگاه متریک را برای اندازه گیریها به کار برد و به میزان کردن ترازوها، قپانها و باسکولها و تصحیح وزنه ها و پیمانه ها بر مبنای واحدهای جدید اقدام کند.
← تهیه جداول
...

گویش مازنی

/chaarak/ به اندازه ی یک پابیل & مقیاس وزن برابر سه چهارم کیلوگرم و در مقیاس متریک یک چهارم آن است & گورکن

به اندازه ی یک پابیل


مقیاس وزن برابر سه چهارم کیلوگرم و در مقیاس متریک یک چهارم ...


گورکن


گویش بختیاری

چارک.


پیشنهاد کاربران

در فرهنگ عامی مردم شمیران نام حیوانی بوده است منحوس که شبیه به گربه بوده و به هنگام غروب ناله می کرده است. ایشان بر این باور بودند که ناله این حیوان نزدیک هر خانه ای شنیده شود باعث وقوع حادثه ای ناگوار برای اعضای آن خانه خواهد بود.
در ضمن کودکی که بسیار ناله و شیون می کرده را با این عنوان مورد خطاب قرار می داند که « یال ( بچه ) مثل چارک ونگ می زند».

در برخی شهرستانها و روستاها هنوز از چارک به عنوان واحد اندازه گیری استفاده می شود: در استان ایلام ، واحد چارک برابر دَه سیر یا 750 گرم است ( افشار سیستانی ، 1372 ش ، ص 443 ) ؛ در سیستان و بلوچستان ، به عنوان واحد وزن ، نیم چارک برابر با سه کیاس یعنی 150 گرم و معادل دو سیر تبریز و چارک برابر شش کیاس یعنی سیصد گرم و معادل چهار سیر تبریز و به عنوان واحد طول چارک برابر 14 است ، یعنی 75ر13 سانتیمتر ( همو، 1371 ش ، ص 398 ) ؛ در استان بوشهر، چارک برابر یک کیلو و هفت مثقال ، یعنی 192ر1032 گرم است ( همو، 1369 ش ، ج 2، ص 663 ) ؛ در خوزستان ، چارک برابر 750 گرم ( همو، 1373 ش ، ج 2، ص 812 ) و در شیراز چارک برابر14 من شیراز، یعنی برابر 180 مثقال است ( سامی ، ص 624 ) .

چارک :[ اصطلاح فرش بافی ] به ۴/۱ ذرع، چارک گفته می شود که در مناطق فارسی باف ۲۶ سانتیمتر است و در مناطق آذری باف ۲۸ سانتیمتر است.



کلمات دیگر: