مترادف واده : اصل، مبنا، پایه، پی، شالوده
واده
مترادف واده : اصل، مبنا، پایه، پی، شالوده
مترادف و متضاد
۱. اصل، مبنا
۲. پایه، پی، شالوده
فرهنگ فارسی
۱ - ( اسم ) اصل بنا شالده ماده . ۲ - بصورت پسوند آید بمعنی فوق خانواده کدواده کواده .
فرهنگ معین
(دِ ) (دِ یا دَ ) ۱ - (اِ. ) اصل ، بنا، شالوده . ۲ - (پس . ) به صورت پسوند آید به معنی فوق : خانواده ، کواده .
لغت نامه دهخدا
واده. [ دَ / دِ ] ( اِ ) اصل و بنا و ماده هر چیز باشد. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || خروشیدن از خودستایی. ( برهان ) ( آنندراج ). خروش در خودستایی. ( ناظم الاطباء ).
پیشنهاد کاربران
پسوند نسبت اَوِستایی -
مانند: خانِواده، کَِواده، یادواده، یارواده، درواده و. . .
مانند: خانِواده، کَِواده، یادواده، یارواده، درواده و. . .
وعده در زبان ملکی گالی بشکرد
کلمات دیگر: