کلمه جو
صفحه اصلی

عاشق پیشه


برابر پارسی : شیدا پیشه

فارسی به انگلیسی

amorous, romantic, swain

lover, always (falling) in love, amorous, swain, romantic


مترادف و متضاد

amorist (اسم)
عاشق پیشه، عاشق، زن باز

amative (صفت)
عاشق پیشه، علاقمند به امور جنسی، عشقی

فرهنگ فارسی

( صفت ) کسی که کارش عاشقی باشد جمع عاشق پیشگان : جوانی خون گرم و عاشق پیشه بود .

همیشه عاشق


فرهنگ معین

(ش . ش ) [ ع - فا ] (ص مر. ) آن که پیشه اش عاشقی است .

لغت نامه دهخدا

عاشق پیشه. [ ش ِ ش َ / ش ِ ] ( ص مرکب ) کسی که کار او عاشقی است.

فرهنگ عمید

ویژگی کسی که کارش عشق ورزی است.

دانشنامه عمومی


پیشنهاد کاربران

کسی که کارش عاشقی است.


کلمات دیگر: