کلمه جو
صفحه اصلی

هجمه


مترادف هجمه : تاخت، هجوم، یورش

مترادف و متضاد

تاخت، هجوم، یورش


فرهنگ فارسی

گله شتر از چهل تا و بیشتر از آن یا از سی تا صد یا از هفتاد تا صد یا اندکی کم از صد

لغت نامه دهخدا

( هجمة ) هجمة. [ هََ م َ ] ( ع اِ ) گله شتر ازچهل تا و بیشتر از آن ، یا از سی تا صد، یا از هفتادتا صد، یا اندکی کم از صد. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || سختی گرما. ( منتهی الارب ). شدت سرمای زمستان و شدت گرمای تابستان. ( از اقرب الموارد ).

هجمة. [ هََ م َ ] (ع اِ) گله ٔ شتر ازچهل تا و بیشتر از آن ، یا از سی تا صد، یا از هفتادتا صد، یا اندکی کم از صد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || سختی گرما. (منتهی الارب ). شدت سرمای زمستان و شدت گرمای تابستان . (از اقرب الموارد).


دانشنامه عمومی

هجوم،تهاجم،حرکت گسترده بسوی چیزی


هجمه (روستا). هجمه به عربی ( الهَجمَة )، روستای است در ناحیهٔ (قیفة)، در شمال غربی شهر (رداع)، از توابع استان تَعِز در کشور یمن در شبه جزیره عربستان است. جمعیت آن ۲۲۲ نفر (۱۶ خانوار) می باشد.
استاد.دکتر: الجرو، سعید، اسمهان، ، (دراسات فی التاریخ الحضاری للیمن القدیم)، دار الکتاب الحدیث، چاپ عدن، ۲۰۰۳ میلادی به (عربی).

واژه نامه بختیاریکا

سِیلات

پیشنهاد کاربران

هجمه. الف. حمله، تهاجم، تجاوز. تصرف با حملهٌ ناگهانی. ب. حملهٌ محصورین بر محاصره کننده گان.
هجمه همان کلمهٌ عربی «هجمة» می باشد که در سال های اخیر در زبان فارسی بسیار رایج گردیده است. برای مثال، در گزارشی از خبرگزاری فارس، به تاریخ 28 مهر ماه 1388، میخوانیم:
"احمدی نژاد با تأکید بر این که اصناف ایران جزو امین ترین بخشهای جامعه و مورد اعتماد دولت در همه زمینه ها هستند، گفت:
متأسفانه در گذشته به بهانه انحراف عده کمی، به چهره های خوب و برجسته اصناف هجمه تبلیغاتی شد، ولی ملت ما متوجه
این شیطنت ها و دشمنی ها هستند. "

هجمه نوعی حمله زبانی یا توطئه علیه افراد یا فردی
است


کلمات دیگر: