کلمه جو
صفحه اصلی

ضامن شدن


برابر پارسی : پایندیدن

فارسی به انگلیسی

avouch, underwrite

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] ضمان در لغت به معنای بر عهده گرفتن و کفیل شدن است و در اصطلاح حقوقی، عبارت است از اینکه شخصی مالی را که بر ذمّه دیگری است، بر عهده بگیرد یا ملتزم شود که اگر کسی به عهد خود وفا نکرد، از عهده خسارت برآید. دو طرف عقد ضمان، ضامن و مضمون له هستند. مورد ضمانت باید چیزی باشد که به ذمّه تعلق گیرد و مشروط به مباشرت مدیون یا متعهد نباشد. عقد ضمان بر اساس یک رابطه قبلی که بین داین و مدیون بوده، بنا می شود. با عقد ضمان بر اساس نظریه فقهای شیعه، ذمّه متعهد به ذمّه ضامن منتقل می شود.
ضمان در اصطلاح حقوقی در دو معنای اعم و اخص به کار می رود:
ضمان به معنای اخص عبارت از تعهد به مال است که در ذمه دیگری قرار دارد. به این ضمان، ضمان عقدی هم می گویند. ضمان به معنی اخص همان ضمانی است که قانونگذار در ماده 648 قانون مدنی از آن بدین صورت تعریف کرده است: «عقد ضمان عبارت است از اینکه شخصی مالی را که بر ذمه دیگری است به عهده می گیرد».
ضمان به معنی اعم عبارت است از این که شخصی دین دیگری را تعهد کند یا این که تعهد کند که شخص مدیون را بر طبق مقرر حاضر کند.
از آنچه که درباره تعریف ضمان گفته شده است، استنباط می شود که این عقد دارای اوصاف ذیل است:
1- ضمان، عقدی عهدی است رکن اصلی ضمان، تعهدی است که ضامن در برابر طلبکار انجام می دهد تا دین مضمون عنه (مدیون) را بپردازد. بنابراین ضمان عقدی است عهدی که بین ضامن و مضمون له (طلبکار یا داین) منعقد می شود که در نتیجه آن ضامن، دین مضمون عنه را در مقابل مضمون له به عهده می گیرد تا آن را بپردازد. بنابراین مضمون عنه هیچ گونه نقشی در عقد ضمان ندارد و عقد بدون مداخله او منعقد می شود. به همین دلیل ماده 685 قانون مدنی چنین می گوید: «در ضمان رضای مدیون اصلی شرط نیست» زیرا طلبکار مالک ذمه مدیون است و طبق قاعده مذکور در ماده 30 قانون مدنی، هر مالکی نسبت به مایملک خود حق همه گونه تصرف و انتفاع را دارد. به همین دلیل بدون رضایت مدیون می تواند او را ابرا کند و ضمان تبرعی (رایگان) نیز صحیح است.
2-رضایی و سبب انتقال دین بودن ضمان
عقد ضمان در نتیجه تراضی (توافق) بین ضامن و طلبکار واقع می شود و بدون این که نیاز به تشریفات دیگر داشته باشد، باعث نقل (انتقال) ذمه مدیون به ذمه ضامن می شود.

پیشنهاد کاربران

کفالت


کلمات دیگر: