کلمه جو
صفحه اصلی

زاینده


مترادف زاینده : زایا، مولد

متضاد زاینده : نابارور

فارسی به انگلیسی

gen, fertile, generator, motherly, nascent, gen _, detergent, matrix

gen _, detergent, fertile, generator, matrix, motherly, nascent


فارسی به عربی

مولد

مترادف و متضاد

creator (اسم)
سازنده، موجد، خالق، افریننده، موسس، زاینده، افریدگار

generator (اسم)
مولد، زاینده، دینام، ژنراتور، مولد برق، زایاد

generatrix (اسم)
مولد، زاینده، احدای کننده

procreator (اسم)
سازنده، زاینده

زایا، مولد ≠ نابارور


فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - زنی که بچه آورد آنکه وضع حمل کند . ۲ - پدید آورنده .

لغت نامه دهخدا

زاینده. [ ی َ دَ / دِ ] ( نف ) والد. بچه آورنده. مقابل تخم گذار ( در حیوانات ). || ( اِ ) مادر. ( شرفنامه منیری ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) :
ز زاینده قیصر برافراخت بال
که آن زادنش فرخ آمد بفال.
فردوسی.
فکندی به تیمار زاینده را
به آتش سپردی فزاینده را.
فردوسی.

فرهنگ عمید

۱. دارای توانایی زاییدن.
۲. [مجاز] دارای توانایی خلق و ابداع، آفریننده.
۳. [قدیمی، مجاز] افزون شونده.

جدول کلمات

زایو


کلمات دیگر: