کلمه جو
صفحه اصلی

فاصله گرفتن


برابر پارسی : دور شدن

فارسی به انگلیسی

to keep aloof

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - فاصله ای ایجاد کردن بین خود و شخص دیگر یا شئ ۲ - دوری کردن از شخصی به علت تفاوت مقام و رتبه یا حسب و نسب او ( باحترام ) ۳ - دوری کردن از کسی بسبب نفرت از او یا احتیاط .

فرهنگ معین

( ~ . گِ رِ تَ ) [ ع - فا. ] (مص ل . ) دوری کردن ، پرهیز کردن .

لغت نامه دهخدا

فاصله گرفتن. [ ص ِ ل َ / ل ِ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) چند قدم با کسی فاصله گرفتن ؛ کنایه از احترام قائل شدن نسبت به او. ( یادداشت بخط مؤلف ). || دوری کردن بسبب نفرت داشتن یا احتیاط کردن.

دانشنامه عمومی


پیشنهاد کاربران

دورشدن


کلمات دیگر: