کلمه جو
صفحه اصلی

یائسه


برابر پارسی : نومید، نازا، سترون

فارسی به انگلیسی

menopausal, woman on the decline (of life), woman on the wane

woman on the decline (of life), woman on the wane


menopausal


فرهنگ معین

( ~. ) [ ع . یائسة ] (ص . ) ۱ - یائس . ۲ - زنی که دیگر عادت ماهانه نشود.

لغت نامه دهخدا

( یائسة ) یائسة. [ ءِ س َ ] ( ع ص ) در تداول ، مؤنث یائس. لیکن در عربی صفت «یائس » است بدون تاء مانند حائض. زن عقیم و نازا. زنی که بواسطه کهولت حائض نشود. ج ، یائسات.

یائسة. [ ءِ س َ ] (ع ص ) در تداول ، مؤنث یائس . لیکن در عربی صفت «یائس » است بدون تاء مانند حائض . زن عقیم و نازا. زنی که بواسطه ٔ کهولت حائض نشود. ج ، یائسات .


دانشنامه آزاد فارسی

یایسه (فقه). یائِسه (فقه)
اصطلاحی در فقه، زنی که به سن پنجاه سال (زنان عادی) یا شصت سال (زنان سادات قریشی) به نظر برخی فقها رسیده باشد. اگر خونی از یائسه خارج شود حیض نخواهد بود. به نظر امامیه، یائسه فقط عدۀ وفات دارد و بعد از طلاق نباید عده نگه دارد. بسیاری از اهل سنت معتقدند که یائسه عدۀ طلاق نیز باید نگه دارد.


کلمات دیگر: