کلمه جو
صفحه اصلی

کاراکتر


برابر پارسی : نویسه

فرهنگ معین

(تِ ) [ انگ . ] (اِ. ) ۱ - شخصیت ، منش . ۲ - هریک از اشخاص معرفی شده در یک داستان ، نمایشنامه یا فیلم نامه .

دانشنامه عمومی

حرف ، شخصیت داستان


نویسه (دراصطلاحات رایانه ای).


دانشنامه آزاد فارسی

کاراکْتِر (character)
(یا: دخشه) یک حرف، یک عدد، یک علامت نقطه گذاری یا علایم دیگر یا هریک از کدهای کنترلی که با یک واحد (یک بایتی) اطلاعاتی به رایانه شناسانده می شود. هر کاراکتری را الزاماً نمی توان بر روی صفحه نمایش یا کاغذ مشاهده نمود.

پیشنهاد کاربران

شخصیت ، منش ، شخصیت ادبی

الگو

شخضیت_کسی که نقشی را درداستان یا فیلم عهده دار است.

رادا

شخصیت

نقش و شخصیت مختص به یکنفر

مصطفی

کاراکتر ، اون بخشی از شخصیت هست ک عیان بوده و در گفتار و رفتار ظاهری نمود پیدا میکنه و همگان میبینن .
اما شخصیت بعده دیگه ای هم داره ک میتونه برای عموم عینیت نداشته و آشکار نباشه ، تازه همین بعده اخیرم خودش دو لایه یا دو بخش داره :
۱ - بخشی ک برای خوده شخص شفاف و آشکاره ، مثل دروغگویی و اعمال بدجنسی و حسادتهایی ک فقط برای خودش آشکاره و خوده شخص آگاهانه مرتکب میشه
۲ - لایه هایی دیگه از همین اعمال☝ هستند ک شخص ناخواسته و ناخودآگاه مرتکب میشه یعنی برای خوده فرد هم کدر و غیر شفافه و اغلب بمدد بهره گیری از دانش و تکنیک های روانکاوی ، بزحمت کشف میشن .
در جمع بندی ، نتیجه این میشه ک معنی شخصیت در کلیت خودش شامل دو یا سه بخش هست و بخش آشکارش برای عموم هست ک میشه کاراکتر نامگذاری کرد .
این نظر شخصی من هست ، و تا حقیقت چی باشه .


کاراکتر
اون بخشی از شخصیت هست ک عیان بوده و در گفتار و رفتار ظاهری نمود پیدا میکنه و همگان میبینن .
اما شخصیت بعده دیگه ای هم داره ک میتونه برای عموم عینیت نداشته و آشکار نباشه ، تازه همین بعده اخیرم خودش دو لایه یا دو بخش داره :
۱ - بخشی ک برای خوده شخص شفاف و آشکاره ، مثل دروغگویی و اعمال بدجنسی و حسادتهایی ک فقط برای خودش آشکاره و خوده شخص آگاهانه مرتکب میشه
۲ - لایه هایی دیگه از همین☝ رفتار و اعمال هستند ک شخص ناخواسته و ناخودآگاه مرتکب میشه یعنی برای خوده فرد هم کدر و غیر شفافه و اغلب بمدد بهره گیری از دانش و تکنیک های روانکاوی ، و بعضا بزحمت کشف میشن .
در جمع بندی ، نتیجه این میشه ک معنی شخصیت در کلیت خودش، شامل دو یا سه بخش هست ، ک بخش تظاهر یا آشکارش رو عموم می بینند ، مثل ایفاگری در هنر سینما ک شخصیت بازیگر ، الزاما اونی نیست ک همه می بینند ، و یا همچنین هست حضور پیدا کردن در اجتماعی ک فرد، علیرغم قبول داشتن یا نداشتن عرف و هنجارهای اون جامعه ، خودشو ملزم ب رعایت معارفات میکنه و . . .
بالاخره میشه گفت :
مجموعه رفتارهای مرعی افراد ، معرف کاراکترشون هست ، و نه الزاما شخصیت کامل اونها
این نظر ، شخصی هست ، و تا حقیقت چی باشه .


در خاتمه با پوزش و تشکر از مدیریت محترم سایت خوب ، پربیننده و بسیار مفید آبادیس ، بخاطر تکمیل عرایضم





در کلمات انگلیسی، اولین حرف که از حروف بزرگ است کاراکتر آن حرف گفته می شود

من تو ثبت نام یکی از برنامهای بانکی ب این کلمه خوردم و یکی از رمزام او دوتا اسم مختلف گذاشتم بنظرم کارکتر میخوا کامل معرفیشون کنم

حس بد ، نگاه بد ، افکار بد ) کارکترهایه منفی ما در زندگی و در درونمان هست
و همین طور برعکس میتونه ، حس خوب ، امید داشتن ، افکار مثبت ) کارکترهایه مثبت ما در زندگی و در درونمان هست

نیرومند

کارکتر باید چگونه بنویسیم اکر میخواهیم در جایی ثب نام کنیم

شخصیت، رفتار، منش


کلمات دیگر: