برابر پارسی : ناآگاهانه، فراموشکارانه
غافلانه
برابر پارسی : ناآگاهانه، فراموشکارانه
فارسی به انگلیسی
unwitting
فرهنگ فارسی
کاری مانند غافلان انجام دادن .
لغت نامه دهخدا
غافلانه. [ ف ِ ن َ / ن ِ ] ( ص نسبی ، ق مرکب ) همچون غافل. مانند غافلان :
چه گمان برده ای که وقت شراب
غافلانه مرا رباید خواب.
چه گمان برده ای که وقت شراب
غافلانه مرا رباید خواب.
نظامی.
فرهنگ عمید
۱. همراه با غفلت و بی خبری.
۲. (قید ) از روی بی خبری.
۲. (قید ) از روی بی خبری.
کلمات دیگر: