کلمه جو
صفحه اصلی

شاخصه


مترادف شاخصه : علامت، ممیزه، نمودار

مترادف و متضاد

علامت، ممیزه، نمودار


فرهنگ فارسی

تانیث شاخص چشم وا گشوده نهاده

لغت نامه دهخدا

( شاخصة ) شاخصة. [خ ِ ص َ ] ( ع ص ) تأنیث شاخص. چشم واگشوده نهاده. ( مقدمه لغت میر سید شریف جرجانی ). حیران و چشم بازمانده. خیره مانده. قال اﷲ تعالی : واقترب الوعد الحق فاذا هی شاخصة ابصار الذین کفروا یا ویلنا قدکنا فی غفلة من هذا بل کنا ظالمین. ( قرآن 97/21 ).

شاخصة. [خ ِ ص َ ] (ع ص ) تأنیث شاخص . چشم واگشوده نهاده . (مقدمه ٔ لغت میر سید شریف جرجانی ). حیران و چشم بازمانده . خیره مانده . قال اﷲ تعالی : واقترب الوعد الحق فاذا هی شاخصة ابصار الذین کفروا یا ویلنا قدکنا فی غفلة من هذا بل کنا ظالمین . (قرآن 97/21).


فرهنگستان زبان و ادب

{attribute} [باستان شناسی] جزئی ترین ویژگی و وجه منحصربه فرد یک دست ساخته که آن را از دست ساخته های دیگر متمایز می کند
{attribute , entity attribute} [مهندسی مخابرات] ویژگی ای که یک سامانه را از سامانۀ دیگر متمایز می کند

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی شَاخِصَةٌ: خیره شونده (منظور از شخوص بصر در عبارت "فَإِذَا هِیَ شَاخِصَةٌ أَبْصَارُ ﭐلَّذِینَ کَفَرُواْ "این است که چشم آن چنان خیره شود که پلکش به هم نخورد )
ریشه کلمه:
شخص (۲ بار)

«شاخِصَه» از مادّه «شخوص» (بر وزن خلوص) در اصل، به معنای خارج شدن از منزل، یا خارج شدن از شهری به شهر دیگر است، و از آنجا که به هنگام تعجب و خیره شدن چشم، گویی می خواهد چشم انسان از حدقه بیرون بیاید، به این حالت نیز، شخوص گفته شده است; این حالتی است که در محشر به گنه کاران دست می دهد، آن چنان خیره می شوند که گویی چشم هایشان می خواهد از حدقه بیرون بیاید.
شخوص چشم، خیره شدن آن است. و آن این است که چشم گشاده بماند و بر هم نیاید . آنهارا برای روزیکه چشمها خیره می‏شود به تأخیر میاندازد و آن کنایه است از هول و شدّت آن روز . شخوص به معنی رفتن و اشخاص به معنی فرستادن نیز آمده است.

پیشنهاد کاربران

وجه منحصر بفرد

صورت عملی و عینی یک چیز

ویژگی


کلمات دیگر: