مترادف زاویه نشین : انزواطلب، خلوت گزین، خلوت نشین، خلوتی، رهبان، گوشه گیر، گوشه نشین، معتزل، معتکف، منزوی برابر پارسی : گوشه نشین
زاویه نشین. [ ی َ /ی ِ ن ِ ] ( نف مرکب ) گوشه گیر. منزوی. زاویه گیر. رجوع به زاویه نشینی و زاویه گرفتن و انزوا و منزوی شود.