کلمه جو
صفحه اصلی

باانضباط


مترادف باانضباط : بادیسیپلین، بانظم، مرتب، منضبط، مقرراتی، منظم

متضاد باانضباط : بی انضباط، شلخته، نامرتب، نظم گریز

فارسی به انگلیسی

disciplined, in good shape, orderly

فارسی به عربی

بنظام

مترادف و متضاد

بادیسیپلین، بانظم، مرتب، منضبط، مقرراتی، منظم ≠ بیانضباط، شلخته، نامرتب، نظمگریز


orderly (قید)
باانضباط

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - آنکه انضباط دارد با نظم منضبط مرتب : شخص با انضباطی است مقابل بی انضباط . ۲ - کسی که کاملا مقررات نظام را مراعات کند مقابل بی انضباط .

← منضبط


فرهنگ معین

(اِ ض ِ ) [ فا - ع . ] (ص مر. ) ۱ - منضبط ، مرتب . ۲ - کسی که کاملاً مقررات نظام را مراعات کند. مق بی انضباط .

فرهنگستان زبان و ادب

[علوم نظامی] ← منضبط


کلمات دیگر: