کلمه جو
صفحه اصلی

عائله


مترادف عائله : اولاد، عیال، خانواده

برابر پارسی : خانواده

فارسی به انگلیسی

wife and family of a man, dependent, wife(and children), family

wife(and children), family


dependent


عربی به فارسی

خانواده , صميمي , اهل بيت , مستخدمين خانه , خانگي


مترادف و متضاد

اولاد، عیال، خانواده


فرهنگ فارسی

۱ - ( صفت ) مونث عایل . ۲ - ( اسم ) زن و فرزند مرد . ۳ - خانواده .

زن وفرزندواهل خانه مردکه نانخوراوباشند، خانواده
۱ - ( صفت ) مونث عایل . ۲ - ( اسم ) زن و فرزند مرد . ۳ - خانواده .

فرهنگ معین

(یِ لِ ) [ ع . عائلة ] (اِ. ) زن و فرزند، خانواده .

لغت نامه دهخدا

( عائلة ) عائلة. [ ءِ ل َ ] ( ع ص ، اِ ) سیرت دشوار. ( منتهی الارب ). || ( از: عیل ) عائلة الرجل ، اهل بیت او. عَیِّل. در اقرب الموارد آرد: و قیاساًدرست است ولکن برنخوردم بدان. ( از اقرب الموارد ).

عائلة. [ ءِ ل َ ] (ع ص ، اِ) سیرت دشوار. (منتهی الارب ). || (از: عیل ) عائلة الرجل ، اهل بیت او. عَیِّل . در اقرب الموارد آرد: و قیاساًدرست است ولکن برنخوردم بدان . (از اقرب الموارد).


( عایلة ) عایلة. [ ی ِ ل َ ] ( ع ص ) مؤنث عایل.

عایلة. [ ی ِ ل َ ] (ع ص ) مؤنث عایل .


فرهنگ عمید

زن، فرزند، و اهل خانۀ مرد که نان خور او باشند، خانواده.

واژه نامه بختیاریکا

نُوخَر

جدول کلمات

خانواده

پیشنهاد کاربران

عیال. خانواده

بر و بچه. [ ب َ رُ ب َچ ْ چ َ / چ ِ ] ( اِ مرکب، از اتباع ) عائله و زن و بچه. ( فرهنگ لغات عامیانه ) . بچه و دیگران. ج، بر و بچه ها. ( یادداشت دهخدا ) .
- بر و بچه ها ؛ عائله و زن و بچه. ( فرهنگ لغات عامیانه ) .
- || جماعت دوستانی که با یکدیگر همسنگ و همرتبه و دمخورند. ( فرهنگ لغات عامیانه ) .


کلمات دیگر: