کلمه جو
صفحه اصلی

یخ بندان


مترادف یخ بندان : برودت، سرما، یخ زدگی

فارسی به انگلیسی

freezing weather, frost, freeze, freezing - weather, (white) frost, frosty, icy, jack frost

freeze


فارسی به عربی

جلیدی

مترادف و متضاد

glacial (صفت)
یخبندان

فرهنگ فارسی

(اسم )۱- سرمای سخت که در آن آبها یخ بندد : درماه بهمن یخ بندان آغازشد.۲-( اسم ) قسمتی از دوران چهارم زمین شناسی که در اثر سرمای شدیدیخ های طبیعی قطبین قسمتهای عظیمی از کر. زمین را فرا گرفته بودند.

فرهنگ معین

( ~. بَ ) (اِمر. ) ۱ - شدت سرمای زمستان و یخ بستن آب . ۲ - قسمتی از دوران چهارم زمین شناسی .

لغت نامه دهخدا

یخ بندان. [ ی َ ب َ ] ( حامص مرکب ، اِ مرکب ) یخ بند. فسردگی از بسیاری سرما. ( ناظم الاطباء ). موسم بسیار سرد که آبها یخ بندد. هوای سخت سرد که در آن آب بفسرد و یخ بندد: در آن یخ بندان او باآب حوض غسل کرد. یخ بندان فروردین گلها و شکوفه ها رامی سوزاند. ( یادداشت مؤلف ). و رجوع به یخ بند شود.

فرهنگ عمید

شدت سرمای زمستان و یخ بستن آب.

دانشنامه عمومی

یخبندان به وضعیت جوی گفته می شود که آب در مرحله نقطه انجماد یا زیر نقطهٔ انجماد باشد. یخبندان آب باعث خرد شدن سنگ و خاک می گردد. حجم آب بر اثر یخبندان حدود ۱۰ درصد افزایش یافته و فشار حاصله از افزایش حجم به خرد شدن سنگ ها می انجامد.یخبندان   یخبندان از نوع گزنه تیغی   یخبندان از نوع شبنم یخ زده   کریستال های پوشیده از پر   گیاهان یخ زده در پارک   یخبندان در شاخه   یخبندان سرخس در روزنه

دانشنامه آزاد فارسی

یخْبندان (frost)
نوعی وضعیت آب وهوایی، یخبندان هنگامی روی می دهد که دمای هوا به کمتر از صفر درجۀ سانتیگراد برسد. در این حالت، آب موجود در هوا به صورت بلورهای یخ روی سطح زمین، یا اشیای رخنمون می نشیند. از آن جا که هوای سرد از هوای گرم سنگین تر است، مشاهدۀ زمین یخزدهمتداول تر از مشاهده برفکاست. برفک مشابه شبنم، و براثر میعان ذرات آب تشکیل می شود.

فرهنگستان زبان و ادب

{freeze} [علوم جَوّ] شرایطی که درآن دمای هوا در سطح زمین به مدت کافی پایین تر از صفر درجۀ سلسیوس باقی بماند تا مشخصۀ وضع هوا شود
{frost} [علوم جَوّ] شرایطی که در آن دمای سطح زمین و اشیای روی آن به زیر نقطۀ انجماد می رسد

واژه نامه بختیاریکا

رِچ

پیشنهاد کاربران

جایی که انقدر سرد است که ابها یخ زده اند.

زمهریر


کلمات دیگر: