کلمه جو
صفحه اصلی

گدایی


مترادف گدایی : تهیدستی، درویشی، فقر، دریوزه گری، سؤال، کدیه دریوزه

فارسی به انگلیسی

beggary, begging, mendicty

begging, mendicty


beggary


mendicancy

مترادف و متضاد

تهیدستی، درویشی، فقر


دریوزه‌گری، سوال، کدیه‌دریوزه


۱. تهیدستی، درویشی، فقر
۲. دریوزهگری، سوال، کدیهدریوزه


beggary (اسم)
گداخانه، گدایی، محل سکونت گدایان

cadge (اسم)
گدایی، دوره گردی

فرهنگ فارسی

عمل گدا شغل گدا دریوزه کدیه : طمع از خلق گدایی باشد گر همه حاتم طایی باشد . ( جامی ) یا به گدایی افتادن . گدا شدن تهیدست گردیدن : بعد از یکی دو سال پولها خرج شد و بگدایی افتادند .

فرهنگ معین

(گَ یا گِ ) (اِ. ) ۱ - عمل خواستن پول و کمک مالی از دیگران برای گذران زندگی . ۲ - کار گدا.

لغت نامه دهخدا

گدائی . [ گ َ / گ ِ ] (حامص ) رجوع به گدایی شود.


گدائی. [ گ َ / گ ِ ] ( حامص ) رجوع به گدایی شود.

گدائی. [ گ َ ] ( اِخ ) ( مولانا ) از شعرای مشاهیر ترکی گوی است و در زمان بابرمیرزا شعر او شهرت گرفت. او از دلها گدائی مینمود و از این تخلص میفرمودو شعر او همه ترکی است. و این مطلع ترکی از اوست :
آه کیم دیوانه کو کلم مبتلا بولدی ینه
بوکونکول نیک ایلکی دین جانغه بلا بولدی ینه.
و این مطلع:
دلبرا سن سیز تیریک لیک بیربلدی جان ایمیش
کیم ایقنک وردی قاشی ایوراولوم حیران یمیش.
عمر مولانا گدایی زیاده از نود سال بود. ( مجالس الفنائس ص 83 و 258 ).

گدائی. [ گ َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان حیات داود بخش گناوه شهرستان بوشهر، 30000گزی خاور گناوه و 3000گزی راه فرعی گناوه به برازجان. جلگه ، گرمسیر مرطوب و مالاریائی و سکنه 52 تن است. آب آن از چاه. محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت است و راه فرعی دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).

گدائی . [ گ َ ] (اِخ ) (مولانا) از شعرای مشاهیر ترکی گوی است و در زمان بابرمیرزا شعر او شهرت گرفت . او از دلها گدائی مینمود و از این تخلص میفرمودو شعر او همه ترکی است . و این مطلع ترکی از اوست :
آه کیم دیوانه کو کلم مبتلا بولدی ینه
بوکونکول نیک ایلکی دین جانغه بلا بولدی ینه .
و این مطلع:
دلبرا سن سیز تیریک لیک بیربلدی جان ایمیش
کیم ایقنک وردی قاشی ایوراولوم حیران یمیش .
عمر مولانا گدایی زیاده از نود سال بود. (مجالس الفنائس ص 83 و 258).


گدائی . [ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حیات داود بخش گناوه ٔ شهرستان بوشهر، 30000گزی خاور گناوه و 3000گزی راه فرعی گناوه به برازجان . جلگه ، گرمسیر مرطوب و مالاریائی و سکنه ٔ 52 تن است . آب آن از چاه . محصول آن غلات . شغل اهالی زراعت است و راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).


گدایی. [ گ َ / گ ِ ] ( حامص ) عمل گدا. کار گدا. دریوزه. ( آنندراج ). ساسانیة. ( دهار ). کدیه. گدیه. بینوایی. تنگدستی. افلاس. درویشی. سؤال بکف. شحاذت. مسکنت. فقر. بی چیزی. سؤال آنکه عصا در دست گرفته گدائی کند و از مردمان سؤال نماید. هبنقع. ( منتهی الارب ) :
کس کرد و به کدیه عددی خواست ز گیلان
هرگز به جهان میر که دیده ست و گدائی.
منوچهری.
زیرا که ز خلق خواستن چیز
شاهی نبود بود گدایی.
ناصرخسرو.
از غایت بی ننگی و از حرص گدائی
استادترازوی [ از جوهری ] همه این یافه درایان.
سوزنی.
بدین دقیقه که راندم گمان کدیه مبر
به بنده گرچه گدائی شریعت شعر است.
انوری.
در گدائی طالب جودی که نیست
بر دکانها طالب سودی که نیست.
مولوی ( مثنوی چ علاءالدوله ص 585 ).
حلقه بر در نتوانم زدن از بیم رقیبان
این توانم که بیایم به محلت به گدائی.
سعدی ( طیبات ).
بر بخل خداوندان نعمت وقوف نیافته ای الا بعلت گدائی. ( گلستان ).
چو گیتی ندارد وفا با کسی
گدائی به از پادشاهی بسی.
امیرخسرو.
به مستی دم پادشاهی زنم
دم خسروی در گدائی زنم.
حافظ.
گدائی در جانان به سلطنت مفروش
کسی ز سایه این در به آفتاب رود؟
حافظ.
زاد راه حرم وصل نداریم مگر
به گدائی ز در میکده زادی طلبیم.
حافظ.
گرچه بی سامان نماید کار ما سهلش مبین
کاندرین کشور گدائی رشک سلطانی بود.
حافظ.
طمع از خلق گدائی باشد
گر همه حاتم طائی باشد.
جامی.
تو فرستی بچارسوی حشر
که گدائی کنند بهر تو زر.
مکتبی.
- امثال :
آخر ملائی اول گدائی است .
افاده اش به نواب میماند، گدائیش بعباس دوس .
گدائی اگر ننگ ندارد برکتی هم ندارد.
گدائی در دو عالم روسیاهی است .
گدائی شریعت شعر است .
گدائی کار بی مایه است .
گدائی کن محتاج خلق خدا نشوی .
یک عمر گدائی کرده هنوز شب جمعه را نمیداند.

فرهنگ عمید

کار و پیشۀ گدا: طمع از خلق گدایی باشد/ گر همه حاتم طایی باشد (جامی۴: ۶۶۵ ).

دانشنامه عمومی

گدائی (ابهام زدایی). گدائی ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
گدائی (جیرفت)
گدائی (گناوه)

گدا، مُتکدّی یا دَریوزه گر به شخصی اطلاق می شود که از طریق درخواست کمک مادی با ایجاد حس ترحم از مردم پول می ستاند و این کار حرفه وی محسوب می شود.
در گفتار عامیانهٔ ایرانیان به شخص سمج و ضعیف نما اصطلاحاً «مثل گداهای سامره» گفته می شود. این به این خاطر است که گداهای شهر سامرهٔ عراق در میان ایرانیان مسافر در قدیم بخاطر سماجت و مزاحمت آفرینی زبانزد شده بودند.
معروفترین اثر ادبی شاهزاده و گدا اثر مارک توین است.

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:تکدی گری

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] گدایی (جامعه شناسی). تکدی گری، عوارض و مخاطرات زیادی دارد. بخشی از مطالعات مقطعی و روبنایی روی این پدیده، درباره مسائلی نظیر درآمد، مسکن، فقر مادی، فقر فرهنگی، ناکامی اقتصادی، نابسامانی اجتماعی، و سرانجام، دستگیری و بازپروری سخن می گوید. عده ای سعی کرده اند این مشکلات و مخاطرات را تعدیل کنند و در نتیجه، آن را به گردن فرد انداخته نشان دهند که تکدی گری امری طبیعی و پذیرفتنی است که می شود آن را نادیده گرفت و با آن کنار آمد. برخی محققین ضمن بررسیهای خود به ریشه ها، شیوه ها، انگیزه ها، پیامدها و راههای رفع تکدی گری، نظر داشتنه اند، این ریشه ها شامل پیری و از کارافتادگی، مسائل خانوادگی، اعتیاد، مهاجرت، معلولیت و غیره می شود.
با این حال، این مسائل از جنبه های اجتماعی، فرهنگی، روانی، اقتصادی و بعضا اجتماعی از جمله، جامعه شناسان، مطرح بوده است که:علل پیدایش تکدی چیست؟شرایط و عواملی که موجب ظهور چنین پدیده ای می شود کدام است؟شبکه های پیچیده ای که متکدیان را به چنین کاری وا می دارد کدامند؟چه سازمانی مسؤول مبارزه با تکدی است؟آیا در اصل امکاناتی جهت بازپروری متکدیان وجود دارد؟علل اصلی تکدی را چگونه می توان شناخت؟تکدی با چه عوامل و شرایطی رابطه نزدیک و تنگاتنگ دارد؟پاسخگویی به پرسشهایی از این قبیل بدون اطلاعات آماری دقیق و کافی در این زمینه ها و تحلیلهای جامع و مبتنی بر اصول جامعه شناسی ممکن نیست و احیانا نتیجه ای که به دست می دهیم بسیار محدود خواهد بود و با دیده تردید باید به آن نگریست.
مفهوم تکدی
تکدی را می توان تحت عنوان «دست درازی کردن» برای کسب درآمد، و احتمالا «سؤال به کف» تعریف کرد. تکدی (این اصطلاح (تکدی) گاهی هم برای در برگرفتن بررسی فعالیتهای سازمان یافته که دارای اصول و قواعد ویژه خود نیز هست، بکار می رود.) فراگردی است که به موجب آن، فرد متکدی از دسترنج دیگران بهره مند می شود و زندگی می گذراند. هر یک از افراد جامعه را که نه صاحب حرفه (در مفهوم اقتصادی آن) هستند و نه در تولید اجتماعی، مشارکتی دارند و همواره با شیوه ها و شگردهای متنوع، طفیلی و زائده اجتماعی هستند، متکدی می گویند..
تکدی گری از منظر جامعه شناختی
از نظرگاه جامعه شناختی (جامعه شناسی کماکان فاقد یک تحلیل و استنتاج نظری و بررسی پراتیکی و کاربردی از تحقیقات موجود در باب تکدی گری است.) تکدی را می توان نوعی انحراف اجتماعی - که فرد در آن نقش مشخص و بعضا متفاوتی (سرقت، روسپی گری، واسطه گری، اعتیاد، و...) را بر عهده دارد - به حساب آورد. و یا به منزله نمونه ای از مرحله شغلی، (CCAREER) نزد متکدیان حرفه ای، آبرومندانه و غیرآبرومندانه (غیر مشروع) در مشاغل انحرافی تلقی کرد. «گیلمور» جامعه شناس معاصر غربی معتقد است: «گدایی» یک فعالیت سازمان یافته است که در آن فرد، «گدایی» را به «کارکردن» ترجیح می دهد. (البته قادر به کار).
خصوصیات تکدی گری
...

واژه نامه بختیاریکا

آگو گردی؛ تاس گَردُو
چُنجُو وَرچیدِن؛ دست کشیدِن؛ خیرگَشتِن؛ گَشت گدائی

جدول کلمات

کدیه

پیشنهاد کاربران

زد

تکدی

گد

گد، تهیدستی، درویشی، فقر، دریوزه گری، سؤال، کدیه دریوزه، تکدی


تلنگی


کلمات دیگر: