مترادف گدایی : تهیدستی، درویشی، فقر، دریوزه گری، سؤال، کدیه دریوزه
گدایی
مترادف گدایی : تهیدستی، درویشی، فقر، دریوزه گری، سؤال، کدیه دریوزه
فارسی به انگلیسی
begging, mendicty
beggary
مترادف و متضاد
تهیدستی، درویشی، فقر
دریوزهگری، سوال، کدیهدریوزه
۱. تهیدستی، درویشی، فقر
۲. دریوزهگری، سوال، کدیهدریوزه
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
گدائی . [ گ َ / گ ِ ] (حامص ) رجوع به گدایی شود.
گدائی. [ گ َ ] ( اِخ ) ( مولانا ) از شعرای مشاهیر ترکی گوی است و در زمان بابرمیرزا شعر او شهرت گرفت. او از دلها گدائی مینمود و از این تخلص میفرمودو شعر او همه ترکی است. و این مطلع ترکی از اوست :
آه کیم دیوانه کو کلم مبتلا بولدی ینه
بوکونکول نیک ایلکی دین جانغه بلا بولدی ینه.
و این مطلع:
دلبرا سن سیز تیریک لیک بیربلدی جان ایمیش
کیم ایقنک وردی قاشی ایوراولوم حیران یمیش.
عمر مولانا گدایی زیاده از نود سال بود. ( مجالس الفنائس ص 83 و 258 ).
گدائی. [ گ َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان حیات داود بخش گناوه شهرستان بوشهر، 30000گزی خاور گناوه و 3000گزی راه فرعی گناوه به برازجان. جلگه ، گرمسیر مرطوب و مالاریائی و سکنه 52 تن است. آب آن از چاه. محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت است و راه فرعی دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).
گدائی . [ گ َ ] (اِخ ) (مولانا) از شعرای مشاهیر ترکی گوی است و در زمان بابرمیرزا شعر او شهرت گرفت . او از دلها گدائی مینمود و از این تخلص میفرمودو شعر او همه ترکی است . و این مطلع ترکی از اوست :
آه کیم دیوانه کو کلم مبتلا بولدی ینه
بوکونکول نیک ایلکی دین جانغه بلا بولدی ینه .
و این مطلع:
دلبرا سن سیز تیریک لیک بیربلدی جان ایمیش
کیم ایقنک وردی قاشی ایوراولوم حیران یمیش .
عمر مولانا گدایی زیاده از نود سال بود. (مجالس الفنائس ص 83 و 258).
گدائی . [ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حیات داود بخش گناوه ٔ شهرستان بوشهر، 30000گزی خاور گناوه و 3000گزی راه فرعی گناوه به برازجان . جلگه ، گرمسیر مرطوب و مالاریائی و سکنه ٔ 52 تن است . آب آن از چاه . محصول آن غلات . شغل اهالی زراعت است و راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
کس کرد و به کدیه عددی خواست ز گیلان
هرگز به جهان میر که دیده ست و گدائی.
شاهی نبود بود گدایی.
استادترازوی [ از جوهری ] همه این یافه درایان.
به بنده گرچه گدائی شریعت شعر است.
بر دکانها طالب سودی که نیست.
این توانم که بیایم به محلت به گدائی.
چو گیتی ندارد وفا با کسی
گدائی به از پادشاهی بسی.
دم خسروی در گدائی زنم.
کسی ز سایه این در به آفتاب رود؟
به گدائی ز در میکده زادی طلبیم.
کاندرین کشور گدائی رشک سلطانی بود.
گر همه حاتم طائی باشد.
که گدائی کنند بهر تو زر.
آخر ملائی اول گدائی است .
افاده اش به نواب میماند، گدائیش بعباس دوس .
گدائی اگر ننگ ندارد برکتی هم ندارد.
گدائی در دو عالم روسیاهی است .
گدائی شریعت شعر است .
گدائی کار بی مایه است .
گدائی کن محتاج خلق خدا نشوی .
یک عمر گدائی کرده هنوز شب جمعه را نمیداند.
فرهنگ عمید
دانشنامه عمومی
گدائی (جیرفت)
گدائی (گناوه)
ریگ
این روستا در دهستان رودحله قرار دارد و بر اساس سرشماری رسمی سال ۱۳۹۰ جمعیت آن ۲۹نفر (۹خانوار) می باشد. در سرشماری رسمی سال ۱۳۸۵ جمعیت آن ۴۰نفر (۷خانوار) بوده است.
در گفتار عامیانهٔ ایرانیان به شخص سمج و ضعیف نما اصطلاحاً «مثل گداهای سامره» گفته می شود. این به این خاطر است که گداهای شهر سامرهٔ عراق در میان ایرانیان مسافر در قدیم بخاطر سماجت و مزاحمت آفرینی زبانزد شده بودند.
معروفترین اثر ادبی شاهزاده و گدا اثر مارک توین است.
این روستا در دهستان چایپاسار شمالی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۷۱ نفر (۱۲خانوار) بوده است.
دانشنامه اسلامی
با این حال، این مسائل از جنبه های اجتماعی، فرهنگی، روانی، اقتصادی و بعضا اجتماعی از جمله، جامعه شناسان، مطرح بوده است که:علل پیدایش تکدی چیست؟شرایط و عواملی که موجب ظهور چنین پدیده ای می شود کدام است؟شبکه های پیچیده ای که متکدیان را به چنین کاری وا می دارد کدامند؟چه سازمانی مسؤول مبارزه با تکدی است؟آیا در اصل امکاناتی جهت بازپروری متکدیان وجود دارد؟علل اصلی تکدی را چگونه می توان شناخت؟تکدی با چه عوامل و شرایطی رابطه نزدیک و تنگاتنگ دارد؟پاسخگویی به پرسشهایی از این قبیل بدون اطلاعات آماری دقیق و کافی در این زمینه ها و تحلیلهای جامع و مبتنی بر اصول جامعه شناسی ممکن نیست و احیانا نتیجه ای که به دست می دهیم بسیار محدود خواهد بود و با دیده تردید باید به آن نگریست.
مفهوم تکدی
تکدی را می توان تحت عنوان «دست درازی کردن» برای کسب درآمد، و احتمالا «سؤال به کف» تعریف کرد. تکدی (این اصطلاح (تکدی) گاهی هم برای در برگرفتن بررسی فعالیتهای سازمان یافته که دارای اصول و قواعد ویژه خود نیز هست، بکار می رود.) فراگردی است که به موجب آن، فرد متکدی از دسترنج دیگران بهره مند می شود و زندگی می گذراند. هر یک از افراد جامعه را که نه صاحب حرفه (در مفهوم اقتصادی آن) هستند و نه در تولید اجتماعی، مشارکتی دارند و همواره با شیوه ها و شگردهای متنوع، طفیلی و زائده اجتماعی هستند، متکدی می گویند..
تکدی گری از منظر جامعه شناختی
از نظرگاه جامعه شناختی (جامعه شناسی کماکان فاقد یک تحلیل و استنتاج نظری و بررسی پراتیکی و کاربردی از تحقیقات موجود در باب تکدی گری است.) تکدی را می توان نوعی انحراف اجتماعی - که فرد در آن نقش مشخص و بعضا متفاوتی (سرقت، روسپی گری، واسطه گری، اعتیاد، و...) را بر عهده دارد - به حساب آورد. و یا به منزله نمونه ای از مرحله شغلی، (CCAREER) نزد متکدیان حرفه ای، آبرومندانه و غیرآبرومندانه (غیر مشروع) در مشاغل انحرافی تلقی کرد. «گیلمور» جامعه شناس معاصر غربی معتقد است: «گدایی» یک فعالیت سازمان یافته است که در آن فرد، «گدایی» را به «کارکردن» ترجیح می دهد. (البته قادر به کار).
خصوصیات تکدی گری
...
واژه نامه بختیاریکا
چُنجُو وَرچیدِن؛ دست کشیدِن؛ خیرگَشتِن؛ گَشت گدائی