کلمه جو
صفحه اصلی

ظرف شرابخواری


برابر پارسی : جام، ساغر

پیشنهاد کاربران

قاقزة = [ ق ُزْ زَ ] ( ع اِ ) شیشه ٔ شراب . ظرف شراب . ( جوالیقی ج 1 ص 273 ) . مشربه . ( قاموس ) . قدح . ( قاموس ) . قاروره . رجوع به قازوزه شود.

قاروره= [ رو رَ ] ( ع اِ ) شیشه. ( ترجمان عادل بن علی ) . قرابه. پیاله. ( دهار ) . || آنچه در آن می و مانند آن باشد عموماً. ( منتهی الارب ) . ظرفی که در آن می و سرکه وآبلیمو و آب غوره و مانند آن کنند عموماً. || یا ظرفی از شیشه خصوصاً. ( منتهی الارب ) . ج ، قواریر. ( منتهی الارب ) . قوله تعالی : قواریر من فضة ( قرآن 16/76 ) ؛ ای من زجاج فی بیاض الفضه و صفا الزجاج. ( منتهی الارب ) . ج ، قارورات. ( دهار ) . || شیشه ٔ کوچک مدور که به صورت مثانه سازند و در آن بول پر کنند. ( آنندراج ) :
آن زجاجی کو ندارد نور جان
بول قاروره است قندیلش مخوان.
مولوی ( مثنوی ) .

قازوزه= [ زَ ] ( ع اِ ) کوزه ٔ آب یا کاسه یا شیشه ٔ خرد و طشت. ( منتهی الارب ) . ظرفی است برای شراب. ( جوالیقی ص 274 ) . طاس. ( ناظم الاطباء ) . پیاله. ( مهذب الاسماء ) . قاقوزه و قاقُزَّه به همین معنی است. ( منتهی الارب ) . رجوع به قازوز شود.

قازوز= ( ع اِ ) کوزه ٔ آب. کاسه. شیشه ٔ خرد. طشت. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . رجوع به قازوزه شود.

قاقزة = [ ق ُزْ زَ ] ( ع اِ ) شیشه ٔ شراب. ظرف شراب. ( جوالیقی ج 1 ص 273 ) . مشربه. ( قاموس ) . قدح. ( قاموس ) . قازوزه. رجوع به قازوزه شود.



کلمات دیگر: