مترادف ساجد : سجده کننده، سجده گر، سجاد
ساجد
مترادف ساجد : سجده کننده، سجده گر، سجاد
فارسی به انگلیسی
فرهنگ اسم ها
اسم: ساجد (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: sājed) (فارسی: ساجد) (انگلیسی: sajed)
معنی: کسی که سجده می کند، سجده کننده، ( عربی ) ( در قدیم ) آن که سجده می کند
معنی: کسی که سجده می کند، سجده کننده، ( عربی ) ( در قدیم ) آن که سجده می کند
(تلفظ: sājed) (عربی) (در قدیم) آن که سجده میکند ، سجده کننده .
مترادف و متضاد
سجدهکننده، سجدهگر، سجاد
فرهنگ فارسی
سجده کننده، کسی که پیشانی بزمین گذاردوسجده کننده
( اسم ) سجده کننده آنکه پیشانی بر زمین گذارد و سجده کند جمع ساجدون ساجدین .
( اسم ) سجده کننده آنکه پیشانی بر زمین گذارد و سجده کند جمع ساجدون ساجدین .
فرهنگ معین
(جِ ) [ ع . ] (اِفا. ) سجده کننده .
لغت نامه دهخدا
ساجد. [ ج ِ ] ( ع ص )سر بر زمین نهنده. ( مهذب الاسماء ). پشت خم دهنده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). ج ، ساجدون و سُجَّد. قوله تعالی : و ادخلوا الباب سجدا. ( قرآن 58/2 ). ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). ج ، سجود. ( مهذب الاسماء ). بزانو درآمده. || در اصطلاح فقه ، کسی که در حال سجده است.
فرهنگ عمید
"
پیشنهاد کاربران
ساجد عکس نوشته
خاک افتا، سر به خاک سا
سجده کننده
کلمات دیگر: